میثاق جمشیدی در گفتگو با منیبان عنوان کرد؛
گلایههای شهرام شب پره سینمای ایران از «فسیل»
میثاق جمشیدی با گلایه از اینکه در تیزرهای تبلیغاتی این فیلم نسبت او بیمهری شده است، گفت: به دلیل غمی که از روزهای قبل از اکران در پی انتشار تیزر فیلم، به دلم نشست هنوز فیلم را ندیدهام و نمیدانم اسمم کجای تیتراژ آمده اما در همان ابتدا وقتی دوستانم تماس میگرفتند از من میپرسیدند که میثاق این تویی که نقش شهرام شب پره را بازی کرده است؟ به همین دلیل فکر میکنم در تیتراژ هم اسم من جای درستی قرار نگرفته که حتی آدمهایی که به من نزدیک هستند زنگ میزنند و میپرسند من هستم یا نه.
میثاق جمشیدی، بازیگر کاراکتر شهرام شبپره در فیلم سینمایی پرفروش «فسیل» در گفتگو با خبرنگار منیبان در پاسخ به این سوال که پذیرش این نقش چه سختیهایی داشت؟ گفت: در وهله اول باید بگویم برای انتخاب این نقش و بازی کردن آن بسیار استیصال داشتم اما اعتماد کردن به کریم امینی عزیز و گریمی که استاد اسکندری طراحی و اجرا کردند تمام این دودلی را از بین برد. بعد از اینکه تعدادی بازیگر برای این نقش دیده بودند درنهایت محمد داودی کیا به کارگردان میگوید میثاق چشمهایش بسیار شبیه کاراکتر است و آقای اسکندری هم این را تایید میکنند و میگویند من بقیهاش را درست میکنم، وقتی تست گریم را زدیم بیشتر شبیه شعبده و جادو بود و با چند سایه و خط این گریم شاهکار را انجام دادند. در همان ابتدا چون قبلا در یکسری کارها این اتفاقات افتاده بود مثلا در نهنگ عنبر نقش جوانیهای ابی را یکی بازی کرده بود برای من نگران کننده بود چون شهرام شبپره بیشتر از اینکه معروف باشد محبوب است و هیچکس با او بد نیست به همین دلیل با خودم فکر میکردم اگر نشه چی؟ ولی کریم امینی باعث شد دلم قرص شود. من 20 روز تمام تصاویر رنگارنگ را میدیدم و درنهایت هم با کریم حرف زدیم هیچ جوره نه خودش کوتاه آمد و نه گذاشت من کوتاه بیایم و خداروشکر جواب هم داد و واکنشها خستگی من را در کرد.
او در گلایهای عنوان کرد: واکنشها به نقش من در این فیلم بسیار جذاب اما برخی از آنها ناامید کننده بود. از طیف وسیعی از همکاران و اطرافیان عامی بازخورد خوبی دریافت کردم حتی یکی از منتقدین حرفهای دلنشینی زد و گفت برای اولین بار دیدم یک نفر تیپ را رئال بازی کرده است اما یک بخشی از واکنشها معطوف میشد به اینکه چرا اسمت در خبرها نیست؟! چرا حتی ویدئویی که از تیزر صرفا کاراکتر شهرام شبپره منتشر میشود اسمت نیامده؟! البته علت این موضوع را از دوستان ذینفع جویا شدم اما به جواب قطعی نرسیدم شاید خیلی هم مهم نیست. در ابتدا فکر میکردم به خاطر ویژه بودن نقش است چون خودم هم همه تلاشم را کردم حتی دوستانی که من را به خوبی میشناسند دو به شک باشند از اینکه این منم یا پلانهای آرشیوی از گذشته است.
جمشیدی ادامه داد: اسم من در هیچ جا و هیچ خبری نیامده است البته تعدادی از خبرگزاریها خبرهایی با تیتر «شهرام شبپره سینمای ایران را نجات داد، «بازیگر نقش شهرام شبپره کیست؟» منتشر کردهاند که البته در آنها هم نسبت به من بیمهری شده است چون در متن خبر نوشتهاند بازیگری که آن را با نقشهای فرعی میشناسیم درحالی که اینطور نیست آخرین کار من که روی پرده سینما بوده «خجالت نکش» بود. بنده کم کار هستم اما نقشهای اصلی نیز بازی کردهام.
بازیگر سریال «جادوگر» تصریح کرد: به دلیل غمی که از روزهای قبل از اکران در پی انتشار تیزر فیلم، به دلم نشست هنوز فیلم را ندیدهام و نمیدانم اسمم کجای تیتراژ آمده اما در همان ابتدا وقتی دوستانم تماس میگرفتند حتی دوستان مشترکم با جناب عامریان و امینی؛ از من میپرسیدند که میثاق این تویی که نقش شهرام شب پره را بازی کرده است؟ به همین دلیل فکر میکنم در تیتراژ هم اسم من جای درستی قرار نگرفته که حتی آدمهایی که به من نزدیک هستند زنگ میزنند و میپرسند من هستم یا نه.
جمشیدی درباره دستمزدها در سینما و بیمهری که به بازیگران میشود، گفت: متاسفانه بیمهری خیلی وقت است شامل حال من میشود. فیلمنامه فسیل بسیار درست و درمون بود و از همان اول مشخص بود کار کریم امینی خوب میشود و حتی از همان پیش تولید هم تیم تهیه و تولید میدانستند این فیلم رقم قابل توجهی میفروشد شاید بالای 100 میلیارد در ذهنشان نبود اما میدانستند که مثل کارهای قبلی آقای عامریان قرار است طوفان اکران داشته باشد اما باز با این حال صحبت از دستمزدهای کم مطرح است. درواقع وقتی من و همکارانم دعوت میشویم برای نقشهای کوچک که عمدتا دستمزدهای کمی هم دارند بهمان میگویند اسمتان جای خوبی در تیتراژو تیزرها خواهد بود و این خلاء را جبران میکند. منِ بازیگر و همکارانم که سالهاست زحمت میکشیم ثمرهای به غیر از دیده شدن نداریم همه میدانیم که سینمای ایران سینمایی نیست که برای بازیگر پولساز باشد حتی در حد سوپراستار؛ این را لااقل اهالی همکار میدانند مهمترین ثمره دیده شدن و ساپورت روانی است اما وقتی همین حداقلها هم اتفاق نمیافتد منِ بازیگر دلسرد میشوم.
او ادامه داد: چند روز پیش یکی از بچههای بیحاشیه، باسواد، نجیب و درست و درمون بازیگری را از دست دادیم که همه فقط خاطره خوش از او دارند و کسی از آن بیسوادی، رفتار عجیب و غریب و انتخاب بد ندیده بود. از روزی که متاسفانه حسام محمودی بین ما نیست و غم بزرگی را روی دلمان گذاشته است خیلیها میگویند آخی حیف شد... کاش در آن کار فلان نقش را به حسام داده بودم... کاش با او کار میکردم و خیلی حرفهای دیگر؛ حسام از غصه رفت و فشار روحی باعث شد قلبش بایستد قطعا هیچ کسی غیر از حسام نمیداند چی به او گذشته شاید هیچکدام از اینها نبوده است. اگر در سینما دسته بندی وجود نداشت، حسام محمودی که بچه تئاتر است و درس خوانده خودش را غریبه خطاب نمیکرد. من که حتی سالها بازیگری را استپ کردم و دستیار کارگردان شدم تا بیشتر یاد بگیرم، من که این مناسبات را میدانم چه میشود که یک گوشه نشستیم حالا کی شود اتفاقی مثل فسیل برایمان رخ دهد.
جمشیدی در پاسخ به این سوال که چه چیزی باعث شد فسیل مردم را به سینما بازگرداند؟ گفت:جامعه ما دستخوش اتفاقاتی شد که من به شخصه احساس میکردم مردم دل و دماغ سینما رفتن نداشته باشند و به شخصه از این حجم استقبال من سورپرایز شدم. فکر میکنم بعضی از فیلمها جوهرهشان به دل مردم مینشیند مثل فیلم «خجالت نکش» که به طرز عجیبی برای مردم محبوب و دوست داشتنی بود و همه بارها دیده بودند. درباره فسیل هم همینطور است من میشنوم که میگویند دو سه بار دیدیم حتی برخی به شوخی میگویند انقدر خندیدیم که متوجه دیالوگ نشدیم و دوباره رفتیم، دیدیم. مردم وقتی احساس میکنند یک فیلمی دلنشین است به سمت آن میروند. به هرحال هوشمندی تهیه کننده درانتخاب بازیگر، توانایی کارگردان و محبوبت بازیگر در آن دوران بسیار تاثیر گذار است اما من دلیل را این میدانم که یکسری کارها انقدر دلی و برای مردم است که مردم خودشان آن را پیدا میکنند و سمت آن میروند.
این بازیگر در پایان گفت: امیدوارم تا زمانی که این انرژی، خلاقیت و ایده پردازی در من وجود دارد شرایطش مهیا شود بتوانم آن را در آثار درستی به نمایش بگذارم. چند روز بعد از فوت حسام به یکی از همکاران میگفتم اگر فردا روزی به هردلیلی من نباشم شاید اطرافیان بگویند اخی چه حیف شد .... کلی ایده داشت ... کم کاری از خودش بود و.... این شاید چیزی نباشد که من را ناراحت کند اما وقتی به چشمان پر مهر مادر و پدرم نگاه میکنم غمی را میبینم که ترجمهاش برام این است آنها افسوس میخورند فرزندشان سالها برای هنر و تفکری که داشت زحمت کشید و امروز در آن جایگاهی که میخواهد وجود ندارد. این افسوس را پدر و مادرهای خیلی از بچههای تئاتر و سینما دارند و بعضیها حتی متاسفانه روزی میدرخشند که پدر یا مادرشان در جمع خانوادهشان نیست که لذت ببرند. امیدوارم این اتفاق برای هیچکسی نیفتند. در پایان از تماس شما سپاسگزارم و این انتظار را داشتم رسانههای تخصصی حوزه سینما هم اهمیت میدادند و فقط به افرادی که جایگاهشان ثابت است، نمیپرداختند.