رابطه پنهانی زن خیانتکار با صاحبکارش به جایی رسید که یک روز ...!
زن جوان اعتراف کرد بعد از رابطه پنهانی با صاحبکارش نقشه ارتکاب جنایت را طراحی و اجرا کردند.
به گزارش منیبان به نقل از سایت جنایی، راز جنایت این زن جوان که محبوبه نام دارد، در آخرین روز سال گذشته برملا شد. او بعد از دستگیری به انجام قتل اعتراف کرد؛ اما در تحقیقاتی که در سال جدید از او انجام شد، اتهامش را انکار کرد. با این وجود تحقیقات از او ادامه یافت تا مجبور به بیان جزییات و نحوه قتل شوهرش شود.
این زن که از اتباع کشور افغانستان است صبح روز 29 اسفند سال 1402 با همسایه خود تماس گرفت و خواست به خانهاش سر بزند. پس از آن بود که زن همسایه با پلیس تماس گرفت و گفت: حوالی میدان خراسان سکونت دارم و زوج جوانی که هر دو افغان هستند در همسایگی ما زندگی میکنند. چند دقیقه قبل زن همسایه به من زنگ زد و خواست در خانهشان بروم چون او به خانه عمهاش رفته است و هرچه با شوهرش تماس میگیرد جواب نمیدهد. به همین خاطر خواهش کرد از شوهرش خبر بگیرم. وقتی جلوی خانهشان رفتم، در باز بود. شوهر محبوبه را که حسن نام دارد، صدا کردم؛ اما جواب نداد. برای همین هم با پلیس 110 تماس گرفتم.
وقتی ماموران به آدرس مورد نظر رسیدند و داخل رفتند با جسد مردی 37 ساله روبهرو شدند. به این ترتیب موضوع کشف جسد مرد جوان به بازپرس محسن اختیاری اعلام شد و او دستور حضور تیمهای تخصصی بررسی صحنه جرم را در محل کشف جسد صادر کرد و خود نیز راهی محل شد.
کارشناسان پزشکی قانونی پس از بررسی اولیه اعلام کردند این مرد با ضربه جسمی سخت به سرش به قتل رسیده و احتمالا در خواب کشته شده است، چون آثاری از درگیری و دفاع در پیکر مقتول مشاهده نشده بود.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان همسر مقتول را که در خانه عمهاش مهمان بود، به محل کشف جسد فراخواند. محبوبه در مواجهه با بازپرس جنایی و کارآگاهان گفت: من دیشب خانه نبودم. از خانه ما 50 میلیون تومان هم سرقت شده و گمانم شوهرم قربانی این پول شده است.
در شاخه دیگری از تحقیقات متخصصان پزشکی قانونی نتیجه معاینات خود را در اختیار بازپرس جنایی و کارآگاهان اداره ویژه قتل پلیس آگاهی قرار دادند. با بررسی مدارک و شواهد و مطابقت زمانی که کارشناسان پزشکی قانونی ساعت مرگ مقتول اعلام کرده بودند، مشخص شد زن جوان ساعاتی بعد از قتل شوهرش به خانه عمه خود رفته است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازرسی از خانه مقتول، یک چکش و یک جفت دستکش خونی پیدا کردند که سایز دستکشها با سایز دست همسر مقتول همخوانی داشت. به این ترتیب با بررسیهای کارشناسان پزشکی قانونی و اداره تشخیص هویت و مطابقت چکش خونی با جراحات وارده بر پیکر مرد کشته شده احتمال اینکه از چکش به عنوان آلت قتل استفاده شده باشد افزایش یافت. این در حالی بود که اظهارات متناقض محبوبه در کنار مدارکی که در خانهاش پیدا شده بود، او را در ردیف اول اتهام قرار داد. به همین دلیل همسر مقتول مورد بازجویی قرار گرفت و لب به اعتراف گشود.
او در مورد قتل همسرش گفت: مدت زیادی بود که با هم اختلاف داشتیم، این اواخر حسن مرا کتک میزد و از کارهایش خسته شده بودم. به همین دلیل تصمیم به قتل گرفتم.
در نهایت زن جوان به دستور بازپرس جنایی پایتخت، به اداره آگاهی منتقل شد تا تحقیقات از او ادامه یابد. همچنین جسد هم به پزشکی قانونی فرستاده شد تا معاینات دقیقتری انجام شود. در ادامه روند تحقیقات این زن در اولین روز پس از تعطیلات سال جدید در دادسرای جنایی تهران مقابل بازپرس اختیاری نشست و قتل شوهر را انکار کرد.
این زن مدعی شد: سه مرد که ماسک داشتند وارد خانه شدند. یکی از آنها سراغ من آمد و دهانم را گرفت. یکی هم بالای سر بچههایم رفت و گفت اگر صدایم در بیاید همدستش بلایی سر بچههایم که خواب بودند، میآورد. بعد هم یک چیز سیاه که اندازه بند انگشت بود به لباس من وصل کرد و گفت اگر صدایم در بیاید یا جنب بخورم متوجه میشوند. بعد از چند دقیقه سراغ من آمدند و فکر کردم میخواهند مرا بکشند یا مورد آزار قرار دهند. حدسم درست بود، میخواستند مرا هم بکشند اما به آنها التماس کردم که به خاطر بچههایم کاری با من نداشته باشند و پیشنهاد دادم اگر مرا نکشند به آنها پول میدهم. گفتم اگر به من کار نداشته باشید 45 میلیون میدهم. شوهرم تازه خانهای را که در افغانستان داشتیم فروخته و برادرش از طریق صرافی پول خانه را برای ما فرستاده بود. 12 میلیون هم پساندازمان بود که از طریق خیاطی جمع کرده بودیم،. آن سه مرد همه دار و ندارمان را بردند.
این زن در پایان گفت: بعد از رفتن آنها سراغ شوهرم رفتم و متوجه شدم او را کشتهاند، چون ترسیده بودم و نگران بودم کسی حرفم را باور نکنند فوری به خانه عمهام رفتم. چون میترسیدم قاتلها سرم بلایی بیاورند به دروغ قتل را گردن گرفتم اما بعد فهمیدم با اتهام قتل، قصاص میشوم، برای همین راستش را گفتم.
در پی این اظهارات زن افغان بار دیگر در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت تا ادعای جدیدش مورد بررسی قرار گیرد؛ اما باز هم گفتههای زن جوان برای ماموران و بازپرس جنایی باورپذیر نبود و همچنان به او مظنون بودند که چیزی را مخفی میکند. برای همین ارتباطات محبوبه را مورد بررسی دقیق قرار داند و مشخص شد زن جوان قبل و بعد از قتل با صاحبکار خود در تماس بوده است.
به این ترتیب محبوبه در مورد علت تماسها مورد بازجویی مکرر قرار گرفت و به دخالت صاحبکارش در قتل اعتراف کرد. او گفت: مدتی قبل از قتل با صاحبکارم ارتباط داشتم و در نهایت تصمیم به قتل حسن گرفتیم. من چکش خریدم و در خانه گذاشتم و خودم خانه را ترک کردم تا اینکه صاحبکارم زنگ زد و گفت شوهرم را کشته است. بعد هم من به زن همسایه زنگ زدم تا وانمود کنم از ماجرا خبر ندارم.
با این اعترافات زن افغان تحقیقات برای دستگیری صاحبکار او آغاز شد اما مردی که به خاطر ارتباط با این زن مرتکب قتل شده بود فرصت کافی داشته تا فرار کند. به این ترتیب تحقیقات برای دستگیری مرد فراری از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.