مرور حوادث گذشته؛

مهمانان در محل برگزاری عروسی آماده رسیدن عروس و داماد بودند. چند دقیقه بعد از شروع جشن بود که سرانجام عروس و داماد رسیدند و مهمانان به استقبال‌شان رفتند. همه خوشحال بودند و شادی می‌کردند.

به گزارش منیبان؛ مهمانان در محل برگزاری عروسی آماده رسیدن عروس و داماد بودند. چند دقیقه بعد از شروع جشن بود که سرانجام عروس و داماد رسیدند و مهمانان به استقبال‌شان رفتند. همه خوشحال بودند و شادی می‌کردند.

در مسافت کوتاهی که بین ماشین عروس تا سالن تالار بود همه دور عروس و داماد حلقه زده بودند که ناگهان طبق رسم غلطی که از قدیم به جا مانده یکی از اقوام داماد با استفاده از سلاح شکاری شروع به تیراندازی کرد.

پیشنهاد ویژه

او یک تیر شلیک کرد و همه شادی کردند اما همین که می‌خواست دومین گلوله را در سلاح جاگذاری کند ناگهان دستش روی ماشه رفت و دومین گلوله شلیک شد. زمانی که این اتفاق اتفاد او درست پشت سر عروس بود و ساچمه‌های شلیک شده به سر و گردن عروس و دو نفر دیگر از مهمانان اصابت کرد. عروس با لباسی خون‌آلود روی زمین افتاده بود و همه نگران وضعیت او بودند. در این شرایط بود که او و 2 مجروح دیگر به بیمارستانی در فیروزآباد منتقل شدند.

در بیمارستان

از بین 3مجروحی که به بیمارستان منتقل شده بودند وضعیت عروس وخیم‌تر از بقیه بود. 2 مجروح دیگر دچار جراحتی سطحی شده بودند؛ اما ساچمه‌های اصابت کرده به سر و گردن عروس، او را در وضعیت وخیمی قرار داده بود. به‌رغم تلاش کادر پزشکی هر لحظه سطح هوشیاری او پایین‌تر می‌آمد تا اینکه سرانجام او دچار مرگ مغزی شد. دختر جوان پیش از این هیچ بیماری و مشکلی نداشت و قرار بود زندگی مشترکش را آغاز کند اما درست در بهترین شب زندگی‌اش چنین حادثه تلخی اتفاق افتاده و زندگی او و خانواده‌اش را از این‌رو به آن رو کرده بود. کنار آمدن خانواده‌اش و داماد با این حادثه به این آسانی نبود. اما راهی جز پذیرش واقعیت وجود نداشت.

تصمیم بزرگ

فاضل لقایی، عموی مهوش درباره شرایط برادرزاده‌اش می‌گوید: مهوش لیسانس پرستاری داشت. پدر و مادرش آرزوهای زیادی برای او داشتند. قرار بود عروسی او بهترین شب زندگی‌اش و شب خوبی برای همه مان باشد اما حادثه تیراندازی همه مان را عزادار کرد. وقتی او به بیمارستان منتقل شد فکرش را هم نمی‌کردیم دچار مرگ مغزی شود اما این اتفاق همه را شوکه کرد. او ادامه می‌دهد: آنطور که ما می‌دانستیم مهوش از قبل کارت اهدای عضو گرفته بود. معنی این اتفاق این بود که خودش هم دوست داشت اگر روزی دچار مرگ مغزی شد اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا شود. وقتی این اتفاق رخ داد و پزشکان گفتند که مهوش دیگر به زندگی برنمی‌گردد ما هم تصمیم گرفتیم طبق آنچه خود مهوش خواسته بود، اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کنیم. او درباره شرایط داماد پس از این اتفاق می‌گوید: باید خودتان را به جای او بگذارید تا متوجه شوید که چه می‌کشد. او تلخ‌ترین شب زندگی‌اش را گذراند و همسرش را در شب آغاز زندگی مشترک‌شان از دست داد. او در این چند روز تحت فشار زیادی بود و سختی زیادی را تحمل کرد. عموی عروس جانباخته درباره عامل تیراندازی نیز می‌گوید: او از اقوام داماد بود که با نیت شادی دست به این کار زد و هیچ عمدی در کار نبود اما ناخواسته این حادثه تلخ را رقم زد. تیراندازی در مراسم عروسی از سنت‌های قدیمی است که در سال‌های اخیر به‌دلیل خطراتی که داشته به‌تدریج از بین رفته و در منطقه ما تقریبا هیچ‌کس این کار را انجام نمی‌دهد و آن شب هم فقط همین یک نفر اسلحه داشت و تیراندازی کرد که متأسفانه این حادثه تلخ اتفاق افتاد.

بخشش زندگی به 3بیمار

پس از آنکه خانواده لقایی با اهدای اعضای بدن دخترشان موافقت کردند پیکر او به بیمارستان ابن سینای شیراز منتقل شد و در آنجا کلیه‌ها و کبد مهوش جداسازی و آماده پیوند به 3بیمار نیازمند شد. سیاوش غلامی، مدیر واحد فراهم آوری و اهداء عضو بیمارستان پیوند اعضای ابوعلی سینا شیراز در این‌باره گفت: اعضای بدن این بیمار که در حادثه تیراندازی در مراسم عروسی خود، دچار مرگ مغزی شده بود به 3 بیمار نیازمند اهدا شد. او ادامه داد: پس از انجام مراحل تأیید مرگ مغزی و با فداکاری و رضایت خانواده ایشان کبد وی به خانمی ۳۱ ساله اهل گیلانغرب استان کرمانشاه، یک کلیه وی به جوانی ۲۳ ساله اهل ایذه خوزستان و کلیه دیگر نیز به جوانی ۲۹ ساله اهل سیاخ دارنگون استان فارس اهدا شد.

این خبر مربوط به تیرماه شال گذشته بوده و صرفا جهت عبرت آموزی در سایت خبری منیبان بارگذاری شده است.

کدخبر: 149314 تاریخ انتشار