- آرشیو اخبار 1
- اجتماعی 2
باورم نمی شد که شوهرم با داشتن 5 فرزند و 6 نوه ...!
زنی میانسال باور ندارد شوهرش در این سن و سال و بعد از 42 سال زندگی مشترک به او خیانت کرده است.
به گزارش منیبان به نقل از خراسان،سکوت کردم و دیگر نمیتوانم همصحبت کسی شوم که بعد از ۴۲ سال به من خیانت کرده است…. کلافهام و دائم با خودم در تنهایی حرف میزنم…
به گزارش روزنامه ایران، زن ۵۸ساله وقتی وارد اتاق شد، فکر میکردم احتمالاً درباره فرزندانش نیاز به مشاوره دارد اما وقتی لب به سخن گشود، چشمانش پشت عینکی که روی صورتش بود، پر از اشک شد و گفت: من ۴۲ سال است که ازدواج کردهام و همه سختیها و ناملایمات زندگی را با شوهرم ایرج تحمل کردم که حاصل این ازدواج ۳ دختر و 2 پسر بوده که الان ۶ نوه دارم و همه فرزندانم ازدواج کردهاند و زندگی خوبی دارند.
من امروز اینجا آمدم تا درباره خیانت شوهر ۶۵ ساله خودم بگویم. راستش را بخواهید اصلاً نمیتوانستم این درد بزرگ را به فرزندانم بگویم. حس میکردم با این کار عزت و بزرگی شوهرم نزد فرزندانم از بین میرود. من ۱۴ ساله بودم که ایرج پسر همسایه دیواربهدیوارمان همراه مادرش به خواستگاری آمدند. پس از یک سال نامزدی با او ازدواج کردم و بعد از ازدواج هم با سختی زیاد درسام را ادامه دادم تا اینکه در رشته پرستاری قبول شدم.
با تمام سختیها من ایرج را دوست داشتم. مدتی بود ایرج بیشتر از قبل سرش به گوشیاش گرم بود. من هم زیاد به او گیر نمیدادم و در ذهنم میگفتم، حوصلهاش سر میرود و عیبی ندارد با این کار سرش گرم میشود. او ۱۰سالی بود که خودش را بازنشسته کرده بود. قبلاً در یک گاراژ مشغول کار بود و بیشتر روزها چند ساعتی به پارک میرفت و با دوستانش دورهمی داشتند. ماجرا از وقتی شروع شد که ایرج به حمام رفته بود. من که در حال درست کردن مربا بودم، با صدای زنگ تلفن ایرج به اتاق پذیرایی رفتم. هر چه گشتم، گوشی را پیدا نکردم و گوشی بیصدا شد و باز زنگ خورد که با تعقیب صدای زنگ گوشی آن را در زیر نشیمن کاناپه پیدا کردم. اسمی روی گوشی نبود، گوشی را جواب دادم. قبل از آنکه صحبت کنم، زنی ناشناس ایرج را با نامش صدا کرد و به او گفت، ایرج چرا جواب نمیدهی؟ کی میایی؟! من که این جمله را شنیدم، دست و پایم لرزید. زود گوشی را قطع کردم و وقتی به پیامهای این زنگ وارد شدم، دیدم که او و شوهرم پیامهای عاشقانهای به هم دادهاند؛ پیامهایی که تا کنون در این چهلواندی سال هیچ وقت از زبان شوهرم نشنیدم. دلم میخواست دیگر نباشم. در یک لحظه همه خاطرات و گرفتاریهای ایرج که چه بلاهایی سرم آورد، در مقابل چشمانم نمایان شدند. من آن موقع پرستار بیمارستان بودم و شب و روز کار میکردم. حقوق او جواب خرج زندگی با ۵بچه را نمیداد. بعد از مدتی هم بیکار شد و با رفتارهای خشناش زندگی را به کام من و فرزندانم تلخ کرد. مدتها طول کشید تا دوباره سرکار برود. پیامهای عاشقانه ایرج به زنی که برایش دلبری کرده بود، روی صفحه گوشی همچون ضربه پتک روی سرم کوبیده میشد.
ایرج به من خیانت کرده بود. اصلاً نمیخواستم این ماجرا را باور کنم. حس میکردم کابوس شبانه است و الان از خواب بیدار میشوم اما از کابوس و خواب خبری نبود. من داشتم واقعیت زندگیام را میدیدم. این اتفاق باعث شد که دیگر نتوانم با شوهرم حرف بزنم و در سکوت فرو رفتم. حدود یک ماه است که ایرج برایم تمام شده و اصلاً نمیتوانم مقابلش بخندم یا حتی برایش یک استکان چای عصرانه بیاورم. دلم از او زده شده؛ حس میکنم در این زندگی من چقدر اضافی بودم. به پاهایم که به خاطر ایستادن زیاد دچار واریس شدند، نگاه میکنم و در آینه به چروکهای اطراف چشمانم خیره میشوم. هیچ وقت فکرش را نمیکردم که یک روز ایرج اینطور در حق من نامردی کند.
بعد از آن روز تعقیبش کردم، طوری که خودش هم متوجه نشد و توانستم آدرس آن زن غریبه را به دست بیاورم. نامش فریده بود. سراغش رفتم و وقتی میخواستم زنگ خانه را بزنم، دستانم به لرزه افتاد. به خودم گفتم چه بگویم؟ اینکه شوهرم قدر مرا ندانسته و سراغ زن دیگری رفته؟ دستم را مشت کردم و در حالی که به زور خودم را کنترل کرده بودم، از زنگ زدن منصرف شدم و پیاده به اینجا آمدم تا درباره مشکلم از شما کمک بگیرم.
من حالا چه کار کنم با این درد بزرگ که حتی نمیتوانم آن را بازگو کنم. من شوهرم را دوست داشتم و با علاقه زندگی کردم. حالا که او چنین کاری کرده، دیگر هیچ دوستداشتنی بین ما نیست. من چه چیزی کمتر از آن زن بیسواد داشتم که شوهرم برایش پیامهای عاشقانه ارسال میکند…
من سکوت کردم و دیگر نمیتوانم با ایرج حرف بزنم. او حتی تلاش نمیکند بفهمد که چرا من سکوت کرده ام. حس میکنم نباشم، برای او بهتر است.
نگاه کارشناس
فهیمه محمدیان کارشناس ارشد روانشناسی در این خصوص گفت: خیانت، برقراری هرگونه رابطه صمیمانه و توأم با نوازش در بعد جنسی و عاطفی با نفر سوم تعریف میشود که تعهد رابطه زناشویی را نقض کند و با رنجهای عاطفی در همسر خیانتدیده همراه باشد. در واقع خیانت زناشویی، داشتن رابطه پنهانی (واقعی یا مجازی) با فردی غیر از همسر و شریک قانونی زندگی است. اصلیترین زمینهسازهای بروز این آسیب عبارتند از: تنوعطلبی جنسی و عاطفی، ارضای نیازهای فیزیولوژیکی، ضعف در ایمان و اعتقادات مذهبی بازدارنده، طرحوارههای ناسازگار اولیه بویژه در بعد عاطفی و جنسی.
این آسیب کارکردی زمانی که اتفاق میافتد، زمینه را برای بروز گسترهای از مشکلات درونفردی، بینفردی و محیطی در زوجین ایجاد میکند و منجر به بروز خلل در کارکرد فرزندان و سایر اعضای خانواده میشود. افراد درگیر در خیانت زناشویی، دیگر زندگی زوجی اهمیت و ارزش چندانی برایشان ندارد. بنابراین گرایششان به روابطی که بنیه این تعامل را در معرض خطر قرار دهد، کاملاً بدیهی است. وقتی افراد ارزش زیادی برای زندگی زناشوییشان قائل باشند و از بودن در آن احساس معنا کنند، هیچگاه ثبات آن را در معرض خطر قرار نمیدهند و با ورود به روابط موقتاً لذتبخش به تعهدات زوجی و وفاداری موجود در رابطه خیانت نمیکنند. یکی از علل بسیار مهم در بروز این آسیب، ضعف جنسی است. عدم توانایی در مدیریت غریزه جنسی و ضعف جنسی مرد یا زن از علل تأثیرگذار است.