- آرشیو اخبار 1
- اجتماعی 2
روانشناسی زرد چگونه جیبتان را خالی میکند؟
اواخر دهه ۸۰ بود که آوازه کتاب «راز» سروصدا به پا کرد، «باشد که معجزه شکرگزاری درهای دنیای نوینی را بر تو بگشاید و برای تمامی سالهای زندگیات شادمانی به ارمغان آورد، این خواسته قلبی من برای تو و تمامی جهان است.» همین چند جمله ابتدایی کتاب کافی بود تا مخاطب خود را در برابر یک راه و معجزه جدید ببیند، راهی که قرار بود او را به تمامی آرزوهایش برساند، مشکلاتش را حل کند و در جهانی پر از عشق، موفقیت و ثروت را به رویش بگشاید و رسالت کتاب راز، در اختیار گذاشتن کلید این «در» است.
به گزارش منیبان، روزنامه «فرهیختگان» در ادامه نوشت: کلید این در نه سختکوشی، نه درس خواندن و نه هر چیز سخت دیگری که همه ما از بچگی در گوشهایمان خوانده بودند، نبود، بلکه در یک عمل بسیار ساده خلاصه میشد: تمرکز بر داشتهها و آرزوهایت، «افکارت را تغییر بده تا دنیایت تغییر کند.» که همان قانون جذب است. با قانون جذب شما همیشه حالتان خوب است، اتفاقهای خوب برایتان میافتد، سیلی از آدمهای خوب، موقعیتها و ثروت بهسمت شما روانه میشود. فقط کافی است طرز تفکر خود را تغییر دهید. باور نمیکنید؟ خب در اشتباهید، امتحان کنید...، کتاب راز و راه پیشنهادیاش توانست چندسالی مخاطبان ایرانی را با خود درگیر کند، البته در حد یک تئوری و در قالب کتاب باقی نماند؛ به سمینارها و دورههایی با نام شادزیستی، موفقیت و... راه پیدا کرد و توانست موجی در جامعه راه بیندازد که کمتر کسی از آن در امان بود. از آن تب تند و موج خروشان که بگذریم، در این چندسال اخیر دوباره محتواهایی ناظر به همان قانون جذب با ادبیاتی جدید وارد فضای جامعه شده. اینبار با استفاده از بستری که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در اختیار آن گذاشته است، موفق شده درصد جالبتوجهی از جامعه را درگیر کند. افراد مختلف توانستند با استفاده از پیجها، گروهها و راههای ارتباطی فضای مجازی دورههایی به نامهای توسعه فردی، شکرگزاری، فنگشویی و... برگزار کنند، در ادامه به بررسی این دورهها میپردازیم.
تمام خوبهای عالم برای شما
نقطه اشتراک تمام گرایشهای اینچنینی یک چیز است: مسئولیت اصلی انسان در زندگی را خوشحال بودن و شاد بودن میدانند و از مخاطب میخواهند ابرقهرمانهایی باشند که فقط شادی را در زندگی میبینند و به آن توجه میکنند. کتابها و دورهها و حتی جلسات مشاورهای که گفتمانهایی نظیر «شکستناپذیر بودن»، «اگر خوشحال نباشم، ناچیزم»، «اگر موفق نباشم، ناتوانم»، «وضعیت کنونی من نتیجه ذهن و تفکرات من است» و... را ترویج میکنند. گسترش تکنولوژی و ایجاد بستر ارتباط مجازی و شبکهای این اجازه را به این گرایشها داد تا بتوانند بدون نظارت جدی، دورهها و کلاسهای خود را تبلیغ و برگزار کنند. محورهای اصلی این دورهها تولید ثروت، موفقیت، NLP، حال خوب شخصی و فنگشویی است.
اجازه بدهید دقیقتر بررسی کنیم: منظور از هرکدام از اینها دقیقا چه چیزی است؟ یا با سرچی در سایتها و درگاههای مربوط به همان دورهها تعاریفی را که آنان ارائه دادهاند، عینا منتقل میکنیم:
NLP: «دورهای است که طی آن با برنامهریزی عصبی و کلامی روی ناخودآگاه فرد هر آنچه بر ناخودآگاه آن حک شده است، تغییر میدهد. مخاطبان با شرکت در این دورهها میتوانند مشکلاتی را که در کودکی برایشان به وجود آمده است، حل کنند.»
شکرگزاری: «با شرکت در این دورهها افراد با تمرکز روی نعمتها و مسائل مثبت زندگی و طی تمرینات مخصوص و دورهای مثل بیدار شدن در ساعت ۵ صبح و همسو شدن و... بهدنبال ایجاد آرامش و دریافت خوشبختی هستند. یکی از تمرینهای جذبساز در دورههای اصول ذهن ناخودآگاه نوشتن جذبها بهصورت سپاسگزاری است.
سپاسگزاری خود معجزهآورترین تکنیکی است که خدا در اختیار همگان قرار داده است و خود باعث افزایش برکات میشود؛ زیرا متعالیترین و نزدیکترین ارتعاش به خداست. اگر ما تمام برکات زندگی خود را ببینیم و بابت آنها شکرگزار باشیم قطعا خود باعث جاری شدن برکات خواهد شد. حال آنکه مدام این ارتعاش را مرور کنیم و همین را به ذهن ناخودآگاه امانتدارمان بسپاریم تا برکات بیشتری را جذب زندگی ما کند.»
توسعه فردی: «در این بخش شما یاد میگیرید که با استفاده از ضمیر خودآگاه و ناخودآگاهتان به موفقیت برسید. در این دوره ۴۰ روز شما روی خودآگاه و ناخودآگاهتان تمرکز میکنید و میتوانید به بهترین نتیجه برسید. اینکه ناخودآگاه خودتان را بشناسید خیلی کمک زیادی به شما خواهد کرد. در این بخش دو روش کاملا متفاوت به شما ارائه میدهیم تا با استفاده از آن به ناخودآگاهتان دست یابید. سرفصلهای دیگری هم که در دورههایی با این اسم ارائه میشود: خودهیپنوتیزم: هیپنوتیزم یکی از روشهای رسیدن به موفقیت است که با آن میتوانید بهراحتی به آرزوهایتان برسید. خود هیپنوتیزم مهارتی است که رسیدن به آن راحت اما مستلزم تمرین است. تلقیندرمانی: تلقین یعنی ذهن شما موردی را باور کند، که آن را در این دوره یاد میگیرد و خواستههای خود را باور میکنید. اهرم رنج و لذت: این اهرم به شما انگیزه و اشتیاق رسیدن به خواستهها را میدهد. مدیتیشن و تنفس دیافراگمی: مدیتیشن آرامسازی ذهن است که شما میآموزید ۴۰ روز ذهنتان را آرام کنید. باورهای محدودکننده: باورها و افکاری هستند که نمیگذارند به اهدافتان برسید. اگر آنها را بشناسید، موفق خواهید شد. کوچینگ: مدیریت خودتان است. یکسری سوال خواهید دانست که فقط کوچینگها میدانند. مدیریت زمان۱: برنامهریزی و مدیریت را در دوره ۴۰روزه بیاموزید.»
فنگشویی: «معماری انرژیتیک یک فلسفه و فن باستانی در چین است و برای پیدا کردن دکوراسیون مناسب و چیدمان درست اشیا در ساختمانهای مسکونی، تجاری، باغ و... استفاده میشود تا بهترین اثر را بر سلامتی، شادی، موفقیت، هماهنگی داشته و بهطورکلی انرژی مثبت داشته باشد. مهمترین چیزهایی که باید رعایت کرد، پرهیز از بینظمی و هرگونه انباشتگی، استفاده از رنگهای مناسب، خطوط منحنی و درنظر گرفتن جهتهای مناسب است. ما در این دوره به شما یاد خواهیم داد با فنگشویی تغییراتی را نهتنها در خانه خود بلکه زندگیتان به وجود آورید و با استفاده از قانون جذب انرژی خود را بالا ببرید.»
۲۵ میلیون + یک مدرک فوقدیپلم از شما، مجوز موسسات توسعه فردی از ما
چگونه میشود مجوز موسسه توسعه فردی را گرفت؟ کار سختی نیست! ما سراغ یکی از مراکز مشاوره اخذ مجوز آموزشگاه کوچینگ و توسعه فردی رفتیم و درباره مراحل و شرایط آن پرسوجو کردیم. مشاور مرکز در اینباره به «فرهیختگان» گفت: «برای اخذ مجوز از طریق ما شما به سه چیز نیازمندید: ۱- مدرک فوقدیپلم به بالا هر رشتهای، ۲- ۲۵ میلیون پول برای اخذ مجوز ۳- محل ۷۰ متری، صفر تا صد همه کارهای اداری با ماست و مجوز را از نهادهای مختلفی نظیر ارشاد یا فنیوحرفهای طی ۲۰ روز برایتان میگیریم.» همچنین با تنها آکادمی معتبر و بینالمللی انالپی درخصوص تربیت مربی تماس گرفتیم. طبق اطلاعات بهدستآمده برای اینکه فردی بتواند به سطح مدرسی برسد و مدرک داخلی و بینالمللی را بگیرد باید دورههای ۵ سطحی را که نهایت ۲ سال زمان میبرد، بگذراند: سطح ۱- مقدماتی یک میلیون و ۹۵۰هزارتومان، سطح۲- پیشرفته ۶میلیون و ۲۰۰ هزارتومان، سطح ۳- مستری ۸میلیون تومان، سطح ۴- مدرس ۱۵۰۰ یورو و سطح ۵- mp کل هزینه ۴ دوره قبل.
در سطح ۴ این دوره که مدرسی یا ترم ترینر است، افراد بعد از گذراندن دوره و ارزیابی توسط موسسه، مدرک انالپی سطح ۴ را میگیرند که مورد پذیرش رشته روانشناسی در گرایش انالپی دانشگاه برلین بوده و جزء واحدهای درسی آن پذیرفته میشود.
در سطح ۵ یا مستر پراینر، سه وضعیت برای این لول موجود است:
۱- مسترترینر باتجربه که حداقل ۷ دوره انالپی استاندارد ۱۸روزه گذرانده باشد. حق عضویت سالانه این افراد ۲۵۰ یورو برای انجمنهای بینالمللی است. این موسسات تحت نظارت پرزیدنت کشور خود میتوانند برای تدریس و اعطای مدرک به دانشپژوهان خود طبق استاندارد اقدام کنند.
۲- مسترترینر با گذراندن دوره حداقل کوچینگ مقدماتی و سوپروایزری و مشارکت با یک مسترترینر و موسسه باتجربه صورت گرفته و مدارک تحتنظر موسسه باتجربه صادر شده. هزینه حق عضویت این افراد در انجمن بینالمللی ۱۰۰ یورو است.
۳- این افراد میتوانند بعد از گذراندن حداقل دوره مقدماتی کوچینگ و سوپروایزری مستقیم مسترترینر شوند اما حداقل ۳۰ درصد تدریس آنها توسط موسسه باتجربه صورت بپذیرد و با مشارکت موسسه درآمدزایی کنند.
فرق مستر ترینیر و سطح مدرسی در این است که مستر ترینر علاوهبر برگزاری کارگاه و تدریس میتواند مدرک نیز صادر کند. نکته جالب این است که برای گذراندن این دورهها و رسیدن به سطح ۵ و گرفتن مدرک داخلی و بینالمللی رسمی (و رسیدن به سطح مربیگری) نیازی به داشتن مدرک تحصیلی و آکادمیک خاصی نیست، صرفا برای گرفتن نمایندگی موسسه نیاز به مدرک لیسانس (تمامی رشتهها) است. با مدرک داخلی میتوان عضو انجمن انالپی ایران و آسیا شد و مدرک خارجی عضو انجمنهای بینالمللی و اروپایی شد.
انالپی در دستان وزارت علوم
اتفاق جالب دیگری که در عرصه انالپی و موسسه مذکور رخ داده همراهی وزارت علوم است. این وزارتخانه برای دانشپژوهان این موسسه شرایط اخذ سه مدرک را فراهم کرده است: مدرک MBA، BBA، POSTBBA. برای گرفتن هرکدام از اینها گذراندن ۴۰۰ ساعت دوره لازم است. این مدرک دارای ترجمه دادگستری، آلمانی و انگلیسی است. همچنین وزارت علوم به دانشپژوهان این موسسه کارت دانشجویی با بارکد و هولوگرام قابلپیگیری به نام ASAC میدهد.
چقدر میگیری حالم را خوب کنی؟
گردش مالی این موسسات قابلتوجه است. این موسسات غالبا خدمات خود را آنلاین، آفلاین (درقالب پکها) و در بستر فضای مجازی ارائه میدهند، لذا با توجه به نوع ارائه خدماتشان و عدم شفافیت در اطلاعات، ارزیابی درآمدشان سخت است. اما میتوان با اطلاعاتی که گاهی خودشان منتشر میکنند به یک تصویر کلی از آن برسیم، برای مثال یکی از معروفترین این دورهها در پنل مدرس خود تعداد دانشجویانش را از سال ۹۹ تا بهمن ۱۴۰۰، ۱۴۴۸۶۵ نفر اعلام کرده، از طرفی میانگین قیمت دورههای این موسسه دومیلیون و ۵۰۰هزار تومان است که با ضرب این دو عدد به رقم ۳۶۲ میلیارد و ۱۶۲میلیون و ۵۰۰ هزار تومان میرسیم. این رقم درآمد احتمالی این موسسه در دوسال اخیر است! همچنین با بررسی فقط یکی از دورههای یک موسسه معروف دیگر به رقم قابلتوجهی رسیدیم، طبق ادعای خود موسسه، در سال ماهی دوبار و با ۱۶۰نفر در هر برگزاری دوره مذکور برپا میشود و هزینه دوره دومیلیون تومان است، درمجموع درآمد این موسسه صرفا از این دوره در سال ۱۴۰۰، هفتمیلیارد و ۶۸۰میلیون تومان است، البته اعداد بهدستآمده با توجه به سبک زندگی لوکس این دوستان چندان دور از ذهن نیست.
مشاورههای خصوصی: جلسهای دومیلیون ناقابل!
این موسسات علاوهبر برگزاری دورهها و ارائه پکیجها، مشاورههای خصوصی نیز به افراد میدهند. برای یک جلسه مشاوره خصوصی موسسه «ک. و» یک تا دومیلیون تومان باید پرداخت شود، همچنین تعرفه مشاوره تلفنی موسسه «ع. ذ» نیز ۵۰۰ هزارتومان است. این درحالی است که فارغالتحصیلان روانشناسی و مشاوره برای ارائه خدمات و شروع فعالیت در حوزه تخصصی خود باید پروانه نظام روانشناسی داشته باشند. از مهمترین شرایط لازم برای دریافت پروانه، داشتن دو مدرک تحصیلی در دو مقطع پیوسته در رشته روانشناسی یا مشاوره است، همچنین افراد متقاضی بعد از مصاحبه حضوری در سازمان نظام روانشناسی و داشتن شرایط دیگر پروانه برای آنها صادر میشود و اجازه فعالیت خواهند داشت. طبق مصوبه دولت نرخ جلسات مشاوره در سال ۱۴۰۰برای مشاوران کارشناسیارشد ۱۳۰ هزار تومان و برای مشاوران مقطع دکتری ۱۸۷ هزار تومان است.
غیرقانونی است! هرگونه مداخله روانشناختی بدون پروانه نظام روانشناسی غیرقانونی است!
هم نتیجه ضرب و تقسیم عدد نجومی است و هم ربط و ارتباط مدرک تحصیلی مدرسان این دورهها با علم روان درمانگری فاصلهای شبیه کره زمین تا مریخ دارد. درباره گردش مالی و پولهای جابهجاشده با توجه به ارائه آنلاینی و آفلاینی این محتواها، مهمترین سوال این است که آیا این گردش مالی زیرنظر ساختارهای رسمی اقتصادی کشور است؟ آیا از این موسسات متناسب با درآمدشان مالیات گرفته میشود؟
اما قضاوت درباره مدرک تحصیلی و محتواهای ارائهشده در آن جای تامل دارد. موسساتی که بهراحتی با اسم توسعه فردی، هر نوع مشاورهای را از موفقیت، کوچینگ، درمان افسردگی، لاغری و حتی مداخله در مشکلات جنسی و خیانت زوجین پوشش میدهند.
برای مداخلات روانشناختی، شفافترین و قابلاعتمادترین مسیر، مراجعه به کلینیکهای روانشناسی است اما درکنار این مسیر فضای بهوجودآمده که تا اینجای گزارش سعی در بهتصویر کشیدن قسمتی از آن را داشتیم، هم از نظر صلاحیت تخصصی و هم از لحاظ گردش مالی جای سوال دارد. در این زمینه با امین رفیعزاده، معاون آموزشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران گفتوگو کردهایم. او در اینباره توضیح داد: «طبق قانون مجلس شورای اسلامی که به تایید شورای نگهبان هم رسیده است، ارائه خدمات مشاوره و روانشناختی باید حتما از سازمان مشاوره و روانشناسی پروانه کار و همچنین حداقل کارشناسیارشد در رشتههای مشاوره و روانشناسی را داشته باشد. هر چیزی که به غیر از این عنوان رخ دهد، خلاف قانون و دخالت بیجا در روند درمان است که ابعاد حقوقی داشته و قابلپیگیری قانونی است.» همچنین وی صدور هرگونه مجوز از هر نهاد دیگری را خلاف نص قانون و غیرمجاز میداند. رفیعزاده با تاکید بر غیرقانونی بودن هرگونه فعالیت روانشناختی بدون پروانه سازمان نظام مشاوره و روانشناختی، دخالت در حیطه رواندرمانی را اینگونه تعریف کرد: «هر آن چیزی که مستقیما با ذهن و روان آدمی در ارتباط باشد، در حیطه مداخلات روانشناختی است و درصد قابلتوجهی از این دورهها قطعا مداخلات غیرقانونی در حیطه روانشناختی است و امکان پیگیری قانونی وجود دارد. برای رفع خلأ قانونی و سروسامان گرفتن این فضا باید نهادهای دولتی، نیروی انتظامی، قوه قضائیه، نظام روانشناسی، تعزیرات حکومتی، سازمانهای مربوط به درمان مخصوصا سازمان بهداشت و درمان باید طی جلسات و هماندیشی به بررسی این خلأ بپردازند. تبعات این خلأهای قانونی نهتنها درزمینه تهدید روند درمانی افراد است، بلکه مشکلات عدیده درازمدت روانشناختی و اجتماعی را به بار میآورد، اساسا این گرایشها که بهعنوان روانشناسی زرد از آنها یاد میشود با تقویت حس خودشیفتگی و نارسیستی افراد و با گزارههایی شبیه موفق شوید، نیروهای خود را آزاد کنید و... بهعلت عدم روند درمان صحیح، افراد در اوج احساسات رها شده و متعاقبا با مشکلات روانی مثل افسردگی، اضطراب، عدم اعتمادبهنفس، مشکلات رفتاری و شناختی و... مواجه میشوند. بنابراین نهتنها مشکلی از آنها حل نشده، بلکه مشکلات جدیدی نیز به آنها اضافه شده است.»
قدرت برآمده از ثروت نیروی محرکه روانشناسی زرد
با جستوجویی ساده در پیج و صفحات دورههای توسعه فردی میتوان شناختی کلی از مخاطبان این دورهها بهدست آورد. غالبا مخاطبان آنها جوانان هستند. علت رغبت بالای مخاطبان به این دورهها را رفیعزاده اینچنین توضیح میدهد: «وقتی افراد دارای بحرانهای روانی و مشکلات رفتاری هستند برای رفع مشکلاتشان به هر راهحلی متوسل میشوند. این گرایشها با استفاده از این فرصت و با دادن امیدهای واهی و بیاساس، وعدههای دروغین برای حل مشکلات در کوتاهترین زمان، مخاطبانی را برای خود جذب میکنند. از آنجا که درمان واقعی هم رخ نداده معمولا اثرات این دورهها دوام ندارد و اساسا رواندرمانی امری پیچیده و علمی است اما روانشناسی زرد با توجه به پول و قدرتی که در دست دارد، راه ناصحیحی را پیش گرفته است.»
نکته قابلتوجه دیگر همین قدرت برآمده از ثروت این گرایشهاست. وجود شبکه ارتباطی بین مدرسان این دورهها و افراد مشهور و سلبریتیها جای تامل دارد. آنچه به ذهن متبادر میشود وجود ارتباط خاص و پیچیده این مجموعهها با بدنه قدرت و ثروت در جامعه است. کافی است دنبالکنندههای این پیجها را بررسی کنید، درصد قابلتوجهی از آنان افراد مشهور و ثروتمندند که اسم آنها در پیجهای مشابه قابلرویت است. یقینا در وهله اول تکرار اسامی خاص با جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالا موضوع خاصی نیست اما با رصد ارتباط آنان با هم سوالی مهم در ذهن شکل میگیرد. آیا بین این افراد با گردش مالی عجیب این دورهها ارتباطی وجود دارد و سوال مهمتر اینکه سهم همین ارتباط در تقویت روانشناسیهای زرد چه مقدار است؟
اثرات جانبی این دورهها
الیزابت اسکات درباره کتاب «راز» مینویسد: «گرچه این کتاب میتواند خوشبینی و امکان تغییر را در افراد زنده کند، ولی مثلا این ادعا که «ما خودمان مشکلات را برای خودمان میسازیم» نمیتواند توضیح دهد که وقتی کسی در فقر شدید متولد میشود، چگونه او خود خالق این شرایط برای خویش بوده است؟ او همچنین بیان میدارد که قانون جذب از نظر علمی ثابت نشده است. همچنین ادعاهای علمی این کتاب بهویژه درباره فیزیک کوانتم توسط دانشمندان مختلف مانند کریستوفر چابریس و دانیل سایمونز و نیز فیزیکدان دانشگاه هاروارد لیسا رندل رد شده است. ماری کارمیشل و بن رادفورد هم بیان داشتهاند که «راز» فاقد هرگونه پایه علمی است. در آن کتاب آمده است: فکر و ذهن انسان دنیای اطراف او را شکل میدهد و نقش مقتدرانه و بهسزایی در آفرینش دنیا دارد. [خلق یا خلقت (create) شکلدهی زندگی] و در دیگر جای از کتابچنین آرده که هر طور احساس(fed) کنید، همان را دریافت و نصیب خود میکنید، نه آنچه را که دربارهاش فکر میکنید و این تناقض حاکی از ضعف در تبیین مساله است.»
اساسا انسانها در خلأ و بدون هیچربط و نسبتی با دیگران و جامعه زندگی نمیکنند. انسانها درونشبکهای از روابط هستند؛ روابط خانوادگی و اجتماعی که تاثیرگذاری و تاثیرپذیری در آن غیرقابلاجتناب است. هر فردی با توجه به شرایط زیسته، بستر خانوادگی و فرهنگی خود باید بهدنبال رواندرمانگر باشد. چشمپوشی از واقعیت زندگی و ساختار روانی فرد و تاکید بیاندازه برخوشحال و شاد بودن در زندگی از واقعیت زیسته به دور است، انسان متعادل انسانی است که تمام احساسها را تجربه کند، گفتمان درست از شما نمیخواهد ابرقهرمان در احساسات و زندگی باشید، شما انسان هستید و در دنیایی واقعی با تزاحم منافع زیست میکنید، بنابراین تجربه احساسهای منفی نیز جزئی از زیستن سالم است.
ظهور و بروز این دورهها فارغ از ابعاد مالی و تشکیک در مبانی علمی آن در بستر فضای مجازی همراه است با تبلیغ سبکی از زندگی لاکچری. ۵ دقیقه دیدن تیزرهای انگیزشی دورهها مملو از تصاویر فوقالعاده و آبورنگدارشان کافی است تا با خودمان بگوییم بیخیال، ۸۰۰ هزار تومان که دیگر پولی نیست به امتحانش میارزد! مخاطب ناخودآگاه خود را بهجای دختر غرق در آرامشی میگذارد که رو به طلوع آفتاب درحال مراقبه است یا خود را بهجای مربی میگذارد از خانهای ۷۰ متری طی پنجسال به خانهای ۷۰۰ متری رسیده است. بههرحال جادوی تصویر و رسانه کار خودش را میکند!