زنی میانسال که خودش میگوید اعتیاد ندارد اما رنگ پریده و دندانهای زردش حکایت دیگری دارد. او با همدستی دوستش مردان را به بهانه ماساژ به خانه میکشاند و با تهیه فیلم از آنها اخاذی میکرد.
زن روستایی روی تخت حیاط خانه اش به خواب رفته بود که با خزیدن یک مار روی سرش از خواب بیدار شد.
رابطه نه چندان خوب عروس و خواهرشوهر و تصمیم هرکدام برای لجبازی با دیگری باعث شد تا داماد کاری انجام دهد که برای همیشه و در عکس عروسی ثبت شود.
دختر و پسر اهل جم بوشهر طلاهای زنان را به سرقت می بردند که شناسایی و بازداشت شدند.
اخیرآ ماشینی عجیب به شکل کفش زنانه در خیابان ولی عصر تهران دیده شد که روی آن نوشته هایی برای تبلیغات درج شده است.
خانواده کودک متوفی که آماده خاکسپاری فرزند خود بودند با زنده شدن وی کاملا شوکه شدند.
پسری که مدتها بود برای خواستگاری از دختر مورد علاقه اش صبر کرده بود با نقشه ای که برای خنده با دوستانش طراحی کرده بود، همه چیز را خراب کرد.
در داستانی عاشقانه که نظیرش را تنها می توان در فیلم ها و داستان های رمانتیک یافت، عشق این زن و مرد سرانجامی خوش داشت. آن ها موفق شدند پس از داستان عاشقانه ای 77 ساله، سرانجام با یکدیگر ازدواج کنند.
وقتی به خودم آمدم روی صندلی یکی از پایانههای مسافربری بودم. از دیدن خودم در آن وضعیت نامناسب آرزو کردم ای کاش میمردم. چطور میتوانستم با خانوادهام روبهرو شوم.
روزی که در شبکه های اجتماعی با «ارسلان» آشنا شدم و تحت تاثیر جملات محبت آمیزش قرار گرفتم، هیچ گاه فکر نمی کردم همین آشنایی، رسوایی عجیبی به بار آورد و من نه تنها آبرویم را از دست می دهم بلکه زندگی ام هم متلاشی خواهد شد.