مرد جوان مدعی شد همسرش با مستاجر سابقشان رابطه پنهانی دارد و زن جوان نیز ادعا کرد شوهرش مردی بیاخلاق است.
در خانواده ای سنتی به دنیا آمدم پدرم کارگر ساده یکی از سازمان های خدماتی بود که تنها اندکی خواندن و نوشتن می دانست اگرچه پدرم مردی ساده دل و دوست داشتنی بود اما برای حضور در اجتماع و معاشرت من با دیگران بسیار سخت گیری می کرد او حتی معتقد بود به هیچ وجه نباید از اینترنت، ماهواره و حتی گوشی تلفن استفاده کنم هیچ گاه اجازه نمی داد بدون حضور برادر و یا مادرم از خانه خارج شوم با آن که از وضعیت رفاهی خوبی برخوردار نبودیم ولی من با «سرویس» به مدرسه می رفتم.
زن جوان میگوید شوهرش او را دوست ندارد و اتهام خیانت فقط به خاطر ندادن مهریه است.
زن جوان میگوید به دلیل اختلافات زناشویی و خلاء عاطفی با مردی به صورت اینترنتی دوست شد و از سوی او مورد اخاذی قرار گرفت.
زن جوان میگوید شوهرش برای تصاحب خانه او اتهام خیانت را مطرح کرده است.
از روزی که فهمیدم همسرم نه تنها در دوران مجردی با جوانی غریبه رابطه داشته بلکه اکنون نیز با مرد دیگری ارتباط دارد دیگر خواب و خوراک ندارم زندگی ام تلخ و سیاه شده است به طوری که از چهار ماه قبل فقط از پله های کلانتری و دادگاه بالا و پایین می روم.
زن جوان گفت: همسرم مرا راحت گذاشت، اما سو استفاده کردم و با یک جوان رابطه پنهانی گرفتم.
دختر نوجوان وقتی پی به راز خیانت مادرش برد حق سکوت گرفت تا اینکه خودش در دام شیطان افتاد.
روزی که شوهرم با یک خانم غریبه وارد منزل شد و او را همسر دومش معرفی کرد، دنیا روی سرم ویران شد. باورم نمی شد رضا چنین کاری کرده باشد. مات و مبهوت مانده بودم و حیرت زده به آن ها می نگریستم. هیچ گاه انتظار دیدن این صحنه را نداشتم! نفرت عجیبی در وجودم شکل گرفت به طوری که تصمیم گرفتم انتقام بگیرم.