زوج جوان به خاطر ساعت خوابشان، تصمیم گرفتند که برای همیشه به زندگی مشترک خود پایان دهند.
همشهری سرنخ سال ۱۳۸۸ گزارش جالبی از یک ازدواج عجیب و غریب تهیه کرد. این گزارش را بخوانید تا از تعجب چشمهایتان گرد شود.
در این مطلب تجربه افرادی مطرح شده که به دلیل شغلشان در مراسم عروسی افراد زیادی شرکت کرده اند و شاعد اتفاقات و رفتارهای عجیبی بوده اند.
شکایت خانواده پسر مفقودشده راز زندگی مخفیانه او در زادگاهش را فاش کرد.
آقای قاضی ما به خواهرم و دامادمان اعتماد کردیم و به امید اینکه روزی صاحب خانه شویم هر آنچه که در طول این سالها زحمت کشیده و اندوخته کرده بودیم بر باد رفت.
نوعروس بیحیا با دوست شوهرش ارتباط شوم برقرار کرده بودو به گفته داماد این زن متاهل در شبکههای مجازی دنبال شوهر میگشت.
زن زیبایی وقتی دید شوهرش خیانت میکند خودش هم در دام خیانت افتاد!
زنی با حضور در شعبه ۲۴۰ دادگاه خانواده با بیان اینکه «شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت»، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما میگذرد و یک فرزند پنج ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از به دنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم.
زن ۴۴ ساله ای که برای حفظ پایه های لرزان زندگی اش به کلانتری مراجعه کرده بود، در حالی که مدام تکرار می کرد، «این کار چیزی جز خیانت نیست!» به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم و به امور خانه داری مشغول شدم تا این که در ۲۲ سالگی
وارد دفتر که شدم صدای الله اکبر اذان مغرب شنیده می شد. با بلندشدن صدای فریاد خانم جوانی که در اتاق مراجعین نشسته بود، سلامم را قورت دادم.