بعد از اقشای راز پنهان در گذشته ی آقای داماد، فضا تغییر کرد و خانواده عروس شرط سنگینی گذاشتند اما داماد با پررویی تمام حرف دیگری زد.
داماد بیچاره ای که فکر میکرد مادرزنش پیشنهاد خیلی خوبی به او داده، در مدت کوتاهی از خوشحالی اش پشیمان شده و به دردسر افتاد.
عروس حتی در خواب هم فکرش را نمیکرد که شاخ و شانه کشیدن هایش برای مادرشوهرش بهترین روز عمرش را تبدیل به یک کابوس وحشتناک کند.
در یکی از روستاهای هندوستان، بر اساس رسم قدیمی، عروس را با اسب به خانه داماد می آورند. رسم زیبا و دوست داشتنی که اخیرا با مشکلاتی همراه شده است و حوادثی در جریان برگزاری آن رخ داده و حتی چند مورد آسیب دیدگی عروس بر اثر زمین خوردن از روی اسب هم گزارش شده است.
نداشتن آگاهی درباره ازدواج با اتباع خارجی و با سهل انگاری پدر و مادرم در حالی مرا به روز سیاه نشاند که اکنون در میانسالی هنوز بی سروسامان هستم و زندگی آشفتهای دارم ...
ویدیویی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که نشان میدهد یک مرد جوان از یک کپسول آتشنشانی برای پایان دادن به دعوای دستهجمعی در یکی از تالارهای عروسی در یکی از مناطق استان قلیوبیه مصر استفاده میکند.
داماد مصری در شب عروسیش و جلو چشم عروس و خانواده به شکلی سینمایی طور ربوده شد.
عشق پسر بیپول به دختر داییاش باعث شد برای ازدواج با او نقشه اخاذی از صاحب کار ثروتمندش را طراحی کند اما در این بازی خطرناک هر دو گرفتار شدند.
همه چیز برای برگزاری مراسم عروسی در حال آماده شدن بود که عروس به دلیلی عجیب تصمیم گرفت به عشق خود و نامزدش پایان دهد.
همه چیز برای برگزاری مراسم آماده بود و زوج جوان در حال تدارکات روز آخری بودند که داماد با یک تصمیم شوکه کننده همه چیز را تغییر دارد.