نوعروس جوان درحالی که خیلی جدی حرف می زد گفت:یخ کرده بودم ،زبانم قفل شده بود . او می گفت تکیه گاهم می شود و باور نمی کردم این طوری پشتم را خالی کند.
همه چیز در مراسم عادی و مشابه سایر مراسم ازدواج بود تا آنجا که یکباره عروس و داماد دست به کاری زدند که برای هیچ کس قابل پیش بینی نبود.
بعضی از عروس دامادها، برای خاطره انگیزتر شدن مراسم ازدواجشان ایده های خاصی را از قبل طراحی میکنند و با هماهنگی هم و اجرای درست آن، این شب را به یاد ماندنی تر میکنند.
برای اطلاع از جزئیات و ماجرای خیانت مرد متاهل مشهدی با ما در ادامه همراه باشید.
دخترجوان گفت: سالها در مدرسه دخترانه تحصیل کردم، ولی نمیتوانستم مانند آنها رفتار کنم. وقتی بزرگتر شدم پزشکان تشخیص دادند که من «ترنس» (دوجنسی) هستم، اما پدر و مادرم به خاطر حفظ آبروی خودشان اهمیتی نمیدادند و این موضوع را به شدت پنهان میکردند تا این که بالاخره در ۱۷ سالگی یکی از بستگان پدرم به خواستگاری ام آمد.
مرد جوان وقتی فهمید دختر مورد علاقه اش ازدواج کرده او را تعقیب کرد و از شهرستان به تهران آمد تا وی را به تله شیطانی اش بیاندازد .
حدود ساعت 11 شب پنجشنبه اول اردیبهشت، مأموران پلیس شهرستان یاسوج از وقوع حادثهای خونین در یکی از خانههای روستایی قلعهدختر یاسوج باخبر شده و به محل رفتند.
بدون آنکه کسی متوجه شود کارش را انجام داده بود ولی عکسهای مراسم عروسی واقعیتی را فاش کردن که در نهایت به لو رفتن دزدی عروس جوان ختم شد.
تمام برنامه ها خوب پیش رفت تا اینکه با اتفاقی عجیب همه شوکه شدند، عروس ماه عسلی را که با همسرش برنامه ریزی کرده بود به شکلی غیرقابل باور از دست داد.
همه ی عروس و داماد ها برای بهترین شب زندگیشان برنامه ریزی های خاصی دارند. اما برنامه ریزی این عروس و داماد به درستی انجام نشد و اتفاق شرم آوری برای عروس افتاد.