چه ها از پدر و مادر بیش از تبلیغات رسمی الگو میپذیرند. انتقال ارزش های رسمی از یک نسل به نسل دیگر با اختلال رو به رو شده چه سهوی و چه عمدی.
زوج جوانی که 6 سال پیش ازدواج کرده اند، قصد بچه دار شدن نداشتند و این تصمیم آنها برای خانواده آقا خوشایند نبود برای همین منجربه اقدامی عجیب شد.
در حالت عادی تولد دوقلو ها باید در یک روز اتفاق بیافتد، اما برای خواهران دوقلو اتفاق بسیار عجیبی رخ داد و آن ها با فاصله باورنکردنی به دنیا آمدند.
زن و شوهری که به دلیل تولد نوزادشان هیجان بسیار زیادی داشتند، فراموشکاری غیر قابل باور آن ها حسابی خبرساز شد!
«هرسال در فصل گرم سال ۳۰-۲۰ کودک قربانی هوتکها میشوند. الان کسی برای آب پای هوتکها نمیرود. بچهها برای فرار از گرما و بازی جذب هوتکها میشوند.»
«چند ماه پیش بالاخره خبری که منتظرش بودم را شنیدم؛ پزشک زنانی که سالهاست بیمار او هستم با من تماس گرفت و گفت همانطوری که گفته بودی یک جنین برایت پیدا کردهام. مادرش نمیتواند بچه را نگه دارد، از طرفی نمیخواهد او را سقط کند. میخواهد فرزندش را به یک خانواده مطمئن واگذار کند. از شوق نمیدانستم چه بگویم.»
زن میانسالی وارد مجتمع قضایی خانواده- ونک- شد و به سمت شعبه 261 دادگاه خانواده رفت.
«من تا قبل شیوع کرونا در خوابگاه دانشگاه سراسری گیلان زندگی میکردم. ما حتی نور آفتاب را هم نمیدیدیم. تمام پنجرهها با صفحههای بزرگ آلومینیومی پوشانده شده بود و یادم است بیشتر شبها فقط از صدای پشت پنجره میفهمیدم باران میآید. من همیشه احساس خفگی داشتم و خوابگاه برای من زندان ترسناکی بود و هیچوقت توان مالی برای گرفتن خانهای مستقل را هم نداشتم».
«راستش را بخواهی آدم بهسختی عادت نمیکند تنها صبورتر میشود. من مدام به این فکر میکردم که برای این بچه چه کنم که سرگرمی توی خانه داشته باشد و تمرکز کند و توی خانه بنشیند، یعنی اصلاً در فکرم نبود که پسرم هنرمند شود فقط میخواستم پسرم کارهای تکرارشونده را مثل اغلب بچههای اوتیستیک انجام بدهد.»