مروری بر حوادث تاریخی؛
سخنان وحشتناک مردی که دوستش را با میلگرد کشت
به دلیل اینکه پول نداشتم موادمخدر خریداری کنم سمت سرقت رفتم؛ به همین خاطر اموال مسروقه را در خانهام نگهداری میکردم، در این میان حس کردم مقداری از آنها کم شده است و همینکافی بود تا به مقتول که در خانه من رفتوآمد داشت، مشکوک شوم.
به گزارش منیبان؛ روز چهارشنبه ۳۰ شهریورماه سال گذشته بود که ماموران کلانتری ۱۶۱ ابوذر در تماس تلفنی با محمدجواد شفیعی؛ بازپرس ویژه قتل پنجم دادسرای امور جنایی، کشف جسد مرد جوانی را در خیابان طباطبایی محله فلاح گزارش کردند.
با اعلام این خبر، خیلی زود تیم تحقیق عازم محل حادثه شدند و با جسد مرد جوانی مواجه شدند که در یک پتو پیچیده شده و به دلایل نامشخصی فوت کرده بود. روند تحقیقات نشان داد اهالی محله مشاهده کردند که مرد جوانی با یک موتورسیکلت جسد این مرد جوان را کنار سطل زباله رها کرده و متواری شده است.
از سوی دیگر بررسی تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی نشان داد از مرگ متوفی چند روز گذشته و به این دلیل جسد متعفن شده است و آثار چاقو، ضرب و جرح روی جسد وجود ندارد. همچنین مشخص نیست که این فرد به قتل رسیده یا به دلایل دیگری به کام مرگ فرو رفته است.
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی بررسی های ویژه کارآگاهان زبده اداره دهم پلیس آگاهی کلید خورد؛ تحقیقات ادامه داشت تا اینکه خانواده متوفی به اداره چهارم پلیس آگاهی مراجعه و مفقودی این مرد جوان را به کارآگاهان گزارش کردند.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در این مرحله با کمک اظهارات خانواده متوفی، هویت و مخفیگاه مردی که با موتورسیکلت خود جسد را به خیابان طباطبایی فلاح منتقل کرده را شناسایی کردند و متوجه شدند احتمالا وی عضو باند سرقت محتویات داخل خودرو است. همچنین در ادامه مشخص شد مردی که دست به این اعمال مجرمانه زده، دوست متوفی است.
تیم جنایی پس از دریافت این اطلاعات مهم راهی مخفیگاه متهمی که جسد را به محله فلاح منتقل کرده بود، شدند و وی را دستگیر کردند. با او گفتگویی انجام شده است که می خوانید.
چند سال است که اعتیاد داری؟
نزدیک ۱۰ سال شیشه می کشم.
چه شد که به سمت مصرف موادمخدر رفتی؟
رفاقت با افرادی که به شیشه اعتیاد داشتند.
چند وقت بود که مقتول را می شناختی؟
چند سال قبل توسط یکی از دوستانم با مقتول آشنا شدم و از آنجا بود که رفاقتمان شکل گرفت.
اختلاف داشتید؟
نه اصلا، سر یک موضوعی با یکدیگر درگیر شدیم که منجر به قتل شد.
درگیری سر چه بود؟
به دلیل اینکه پول نداشتم موادمخدر خریداری کنم، سمت سرقت رفتم. اموال مسروقه را در خانه ام نگهداری می کردم در این میان حس کردم مقداری از آنها کم شده است و همین کافی بود تا به مقتول که در خانه من رفت وآمد داشت مشکوک شوم.
قتل چگونه رخ داد؟
وقتی که ماجرا را به مقتول گفتم، درگیری میان ما رخ داد که در پی این موضوع کنترل خود را از دست دادم و با میلگرد، ضربات مرگباری به سر او وارد کردم.
جسد مقتول را چه کردی؟
جسد را چند روزی در داخل خانه نگه داشتم اما هنگامی که متوجه بوی شدید تعفن شدم، تصمیم گرفتم جسد را در یک پتو بگذارم و با موتورسیکلت خود، کنار یک سطل آشغال در محله فلاح بیندازم.
در خانه تنها زندگی می کنی؟
بله، ۱۵ سالی می شود که از همسرم جدا شده ام و تنها زندگی می کنم.
اموال مسروقه ارزش ارتکاب به قتل را داشت؟
نه اصلا ارزشش را نداشت و پشیمانم.