مروری بر اخبار گذشته؛
قتل دلخراش زن متاهل در اوج رابطه عاطفی با عشق ممنوعه! + جزئیات
عشق ممنوعه به زن جوان کافی بود تا با سرنخی در صحنه یک جنایت، مردی در برابر اتهام قتل قرار گیرد.
به گزارش منیبان؛ مرد جوان به خاطر علاقه دوران جوانی به دختری با وجود ازدواج او مجرد ماند و در رویایش به امید روزی نشست تا با عشق ممنوعه ازدواج کند.
قتل در جنوب تهران
ظهر ۷ مرداد امسال بود که مرد جوان پس از تعطیلی مغازهاش به سمت خانهشان در شهرک ولیعصر رفت و وقتی وارد خانه شد با جسد همسرش روبه رو شد و با سرو صدا از اهالی محل درخواست کمک کرد.مرد همسایه وارد خانه مرد جوان شد و با مشاهده جسد زن ۳۹ ساله، پلیس را با خبر کرد و در این مرحله تیمی از ماموران کلانتری در محل حاضر شدند.
تحقیقات جنایی
در بررسیهای ابتدایی احتمال میرفت زن جوان دست به خودکشی زده باشد، اما با توجه به مرموز بودن این پرونده، تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شدند.کارآگاهان که همراه تیم تشخیص هویت در محل حاضر شده بودند، پی بردند که روی بدن زن جوان آثار ضرب و جرح وجود دارد و چهار ساعت از زمان مرگ وی میگذرد که در این مرحله جسد برای بررسی علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
تیم پلیسی در این مرحله شوهر زن جوان را هدف تحقیق قرار دادند که گفت: صبح به سرکار رفتم و دخترم نیز به خانه یکی از بستگانم رفته بود، من بعد از تعطیلی مغازه به خانه رفتم که با جسد زنم روبه رو شدم.وی افزود: من و همسرم اختلاف داشتیم، اما هیچ وقت فکر نمیکردم قصد خودکشی داشته باشد و با دیدن جسد زنم داخل خانه شوکه شدم.
یک سرنخ
کارآگاهان در صحنه جرم و در کنار جسد زن جوان یک کارت عابربانک به نام یک مرد جوان پیدا کردند و همین سرنخ در اختیار ماموران قرار گرفت تا این که چند روز بعد پزشکی قانونی اعلام کرد که زن جوان از ناحیه گردن خفه شده است و فرضیه خودکشی به قتل تبدیل شد.با توجه به کشته شدن زن جوان و پیدا شدن کارت عابر بانک مرد ناشناس، تجسسهای پلیسی برای افشای راز این جنایت معمایی در پلیس آگاهی تهران آغاز شد.کارآگاهان در گام نخست موبایل قربانی جنایت را تحت بررسی قرار دادند و مشخص شد مهسا با مرد ناشناسی ارتباط پنهانی داشته است و از چندی قبل با هم در ارتباط هستند.
سکوت دختر
در این مرحله دختر ۱۸ ساله این خانواده هدف تحقیق قرار گرفت و به ماموران گفت: پدر و مادرم همیشه با هم اختلاف داشتند و سر هر مسئله کوچکی با هم درگیر میشدند.چندی قبل متوجه شدم مادرم با یک مرد آشنا شده است و از من خواست تا درباره این ماجرا سکوت کنم و حتی یک روز که تولدم بود، مرد غریبه که اسماعیل نام دارد به من کادوی تولد داد و با توجه به اختلافات پدر و مادرم تصمیم گرفتم درباره رابطه مادرم با اسماعیل سکوت کنم. بعد از فوت مادرم، اسماعیل بارها پیامکهایی به من داد و در بیشتر آنها درباره مادرم و دلتنگیاش حرف میزد.
بازداشت مرد عاشق پیشه
همین اطلاعات کافی بود تا ماموران اداره جنایی پلیس آگاهی تهران برای دستگیری اسماعیل وارد عمل شوند و با تحقیقات میدانی و اطلاعاتی خانه اسماعیل شناسایی شد و روز شنبه ۱۹ مرداد در عملیاتی غافلگیرانه مرد جوان دستگیر شد و در بازرسی از خانه اسماعیل، مدارک شخصی زن جوان در خانه وی پیدا شد.مرد جوان که دلباخته عشق قدیمیاش بود وقتی پیش روی ماموران قرار گرفت ادعا کرد که عاشق مهسا بوده، اما او را به قتل نرسانده است.اسماعیل گفت: سالها قبل با مهسا آشنا شدم و آن روزها دلباخته و عاشقش شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم، اما وقتی به خواستگاریاش رفتم خانوادهاش مخالفت کردند و این مخالفت باعث شد تا دیگر نتوانم با مهسا در ارتباط باشم و در همه این سالها همیشه به او فکر میکردم تا این که شنیدم مهسا با یک مرد ازدواج کرده است. عاشق مهسا بودم و بعد از او دیگر نتوانستم عاشق کسی شوم و در این مدت مجرد بودم تا این که چندی قبل به صورت خیلی اتفاقی مهسا را پیدا کردم و با هم به صورت پیامکی در ارتباط بودیم و همیشه از اختلافاتش با همسرش حرف میزد.
اسماعیل گفت: مدتی سعی کردم با نصیحت و حرف هایم او را آرام کنم تا به زندگیاش ادامه دهد، اما کار از کار گذشته بود و اختلاف او با شوهرش زیاد بود به حدی که همیشه با هم درگیر بودند تا این که یک روز مهسا خواست کمکش کنم.مهسا تصمیم گرفته بود طلاق بگیرد و در این مدت دوستی قدیمی ما شکل جدیدی به خود گرفت و من که سالها چشم انتظار دختر مورد علاقهام بودم وقتی شنیدم تصمیم دارد بعد از جدایی از همسرش با من زندگی کند با او همراه شدم.
مرد عاشق پیشه گفت: در این مدت با مهسا به صورت پنهانی در ارتباط بودم و کمکش کردم تا مراحل جدایی از همسرش را انجام دهد و، چون میدانستم نیاز به پول دارد همیشه به او پول میدادم و روزهای آخر یک کارت بانکیام را در اختیارش قرار دادم که وقتی به دادگاه میرود در صورت نیاز به پول از آن برداشت کند و قصد داشتم از همان ابتدا خودم را به او ثابت کنم.همه چیز خوب پیش میرفت و دختر ۱۸ ساله مهسا نیز از رابطه دوستی ما با خبر بود تا این که شنیدم مهسا فوت کرده است.بار دیگر به گذشته برگشتم، روزهایی که قصد داشتم با دختر مورد علاقهام ازدواج کنم، اما مخالفت خانوادهاش او را از من گرفت و این بار قصد داشتیم دوباره با هم ازدواج کنیم، اما او برای همیشه مرا تنها گذاشت.باور کنید من در مرگ او نقشی نداشتم و در این سالها منتظر بودم که با او ازدواج کنم و نمیدانم چه اتفاقی افتاده و چه کسی با او دشمنی داشته که مهسا را به قتل رسانده است.بنا به این گزارش، بازپرس غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران با توجه به تنها مظنون این پرونده که اسماعیل است دستور داد تا وی برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گیرد.
این خبر مربوط به مرداد 1398 بوده و صرفا جهت عبرت آموزی بازنشر شده است.