فرار دختر نوجوان در پی عشق خیابانی!
دختر ۱۶ ساله که با سروصورت زخمی و به همراه یک زن غریبه وارد کلانتری شده بود، در حالی که بیان میکرد من قصد ازدواج با پسر مورد علاقه ام را دارم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری توضیحاتی ارائه داد.
به گزارش منیبان؛ به خاطر این که به پسری غریبه علاقهمند شده ام، برادر بزرگ ترم مرا در خانه حبس میکند و کتکم میزند، پدر و مادرم نیز از او حمایت میکنند و هیچ عکس العملی نشان نمیدهند چرا که ...
دختر ۱۶ ساله که با سروصورت زخمی و به همراه یک زن غریبه وارد کلانتری شده بود، در حالی که بیان میکرد من قصد ازدواج با پسر مورد علاقه ام را دارم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: حدود شش ماه قبل با برادر یکی از دوستانم آشنا شدم. آن روز من به منزل دوستم رفته بودم که «رامبد» را در آن جا دیدم. او به من ابراز علاقه کرد و من هم شماره تلفنم را در اختیارش گذاشتم و بدین ترتیب رابطه بین من و برادر فیروزه آغاز شد. چند بار هم به منزل آنها رفتم و به طور پنهانی با رامبد به گشت و گذار پرداختیم. در همین حال برادرم متوجه ارتباط ما شد و موضوع را به خانواده ام اطلاع داد. از آن روز به بعد ورق برگشت و رابطه خانواده ام با من تغییر کرد. برادرم مرا مقابل چشمان پدر و مادرم کتک میزد و نمیگذاشت از خانه بیرون بروم. فیروزه که در جریان ماجرا قرار گرفته بود، موضوع ارتباط من و رامبد را برای خانواده اش بازگو کرد تا این که مادر رامبد با مادرم تماس گرفت که به خواستگاری بیاید، اما پدرم به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد، چون معتقد بود این عشقهای خیابانی چیزی جز هوسهای زودگذر نیست و این گونه ازدواجها عاقبتی ندارد.
با این حال مادر رامبد به این ازدواج اصرار میکرد درحالی که برادرم اجازه خروج از خانه را به من نمیداد. من هم تلاش میکردم به هر طریقی با رامبد ارتباط برقرار کنم. برادرم که متوجه این موضوع شده بود دوباره مرا زیر مشت و لگد گرفت و کتکم زد، در این شرایط بود که من در یک فرصت مناسب از خانه فرار کردم و تا نیمه شب در کوچه و خیابان سرگردان بودم و به دنبال سرپناهی میگشتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در این هنگام با رامبد تماس گرفتم و ماجرای فرارم را برایش بازگو کردم. حدود نیم ساعت بعد فیروزه و مادرش به دنبالم آمدند و مرا به خانه خودشان بردند. مادر «رامبد» ابتدا با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و موضوع فرارم را به آنها توضیح داد و امروز صبح هم به همراه مادر رامبد به کلانتری آمدیم و ... در واقع نمیدانم اگر آن شب در کوچه و خیابان سرگردان میشدم چه بلایی برسرم میآمد در حالی که برادرم من و رامبد را تهدید به مرگ میکند و ... شایان ذکر است با توجه به تصمیم احساسی و هیجانی دختر نوجوان و با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد) این پرونده توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسیهای روان شناسی قرار گرفت تا دختر و پسر جوان با پیامدهای این گونه ارتباطات خیابانی و فرجام ازدواجهای احساسی و عاطفی آشنا شوند.
منبع: خراسان