جسد قربانی زیر پل بود
«مرد معتاد بیخانمان همان روز به طور ناشناس از یک تلفن همگانی با پلیس تماس گرفته و پیداشدن جسد مرد جوان در زیر پل کاوه را به یک کلانتری خبر داده بود که جنازه را به عنوان مجهولالهویه به پزشکی قانونی انتقال دادند.»
به گزارش منیبان، در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته محمد بلوری آمده است: «یک روز سرد آبان ماه سال ۷۵ زیر پل کاوه تهران مرد معتاد بیخانمانی که شب را به صبح رسانده بود، از شدت سرما از خواب بیدار شد. پالتوی کهنه و مندرسی را که به رویش کشیده بود از روی صورتش پس زد و به اطراف گردن کشید. نیمهشب که برای خواب به زیر پل پناه آورده بود، در تاریکیهای شب با جمعآوری خردهچوب آتشی برافروخته و در کنارش پالتویش را روی صورتش کشیده و به خواب رفته بود. در روشنی صبح میدید خرمن آتش به خاکستر نشسته و سرما طاقتسوز شده است. از جایش بلند شد تا با جمعآوری خردههای چوب آتشی دوباره روشن کند. در جستوجوی یافتن شاخ و برگ خشکیده و تکههای مقوا به زیر پایه پل که رسید از ترس خشکش زد.
جسد مرد جوانی را میدید که با سر و صورت و پیکری خونآلود روی زمین افتاده است. لباس و سر و وضع قربانی نشان میداد که متعلق به خانواده نسبتا مرفهی بوده است و احتمالا او را در جای دیگری کشته و جسدش را آورده و به زیر پل انداختهاند. آثار ضربههای وارده بر بدن قربانی به تشخیص پزشکی قانونی نشان میداد ابتدا با یک جسم سنگین بر سرش کوبیده و سپس با کارد به جانش افتادهاند. مرد معتاد بیخانمان همان روز به طور ناشناس از یک تلفن همگانی با پلیس تماس گرفته و پیداشدن جسد مرد جوان در زیر پل کاوه را به یک کلانتری خبر داده بود که جنازه را به عنوان مجهولالهویه به پزشکی قانونی انتقال دادند.
روز بعد هویت مقتول روشن شد. پلیس دریافت که این جوان بیستوهشت ساله به نام سیامک سنجری صاحب یک نمایشگاه خودروهای لوکس و گرانبهای خارجی است که قرار بوده روز بعد مراسم عقد و عروسیاش در یکی از هتلهای معروف تهران برگزار شود و کارت دعوت به این مراسم از یک هفته قبل برای دوستان و آشنایان و افراد فامیل فرستاده شده بود. عجیب اینکه کارت دعوت به عروسیاش را سعید امامی عامل قتلهای زنجیرهای هم داشت تا در این مراسم شرکت کند. بیآنکه کسی بداند تازهداماد یکی از قربانیان اولیه باند سعید امامی است. جوان بیگناهی که ناخواسته و بدون اطلاع از اسرار قاتل زنجیرهای سادهدلانه به میان تارهای عنکبوتی باند سعید امامی گرفتار شده و به خاطر پیبردن به راز این باند قربانیاش کرده بود اما پس از افشای جنایات باند سعید امامی بود که این راز فاش شد.
پس از پیداشدن جنازه سیامک سنجری در زیر پل کاوه تهران تحقیقات پلیس جنایی برای کشف راز قتل این جوان آغاز شد و چهل و هشت ساعت بعد کارآگاهان اتومبیل سوختهاش را هم در منطقه خلوتی بیرون از شهر پیدا کردند که عاملان جنایت آن را به آتش کشیده بودند تا روشن نشود این خودرو متعلق به چه کسی است تا اینکه پلیس جنایی در جریان تحقیق از دوستان و آشنایان به هویت مقتول پی بردند.
سیامک سنجری جوان پاکدل و ورزشکاری بود که در جریان خرید و فروش خودرو با اشخاص سرشناسی رفتوآمد پیدا کرده بود و بسیاری از رجال سیاسی و همسران و فرزندانشان در جریان خرید اتومبیلهای گرانبها با سیامک آشنا شده بودند و صداقت این جوان در معامله خودرو اطمینان خاطر این خانوادهها را جلب کرده بود. حدود سه سال پیش از آنکه با دستگیری سعید امامی و ماجرای قتلهای زنجیرهای افشا شود، سیامک سنجری با خانواده (حاج آقا) در جریان فروش خودروهای لوکس و گرانقیمت خارجی آشنا شده و سپس ناخواسته به دام باند سعید امامی افتاده است.
ابتدا پسر حاج آقا برای خرید یک اتومبیل وارد نمایشگاه خودروی سیامک سنجری شده بود که پس از این معامله به مادرش (همسر حاج آقا) گفت: مادر! تو هم که قصد خرید اتومبیل داری توصیه میکنم به نمایشگاه این جوان مراجعه کنی. صاحب نمایشگاه سیامک سنجری جوان باانصافی است و زیباترین اتومبیلهای خارجی را در نمایشگاهش دارد. به این ترتیب رفتوآمد سنجری به خانواده حاج آقا آغاز شد؛ چرا که اعضای خانواده این جوان پاکدل ورزشکار را صاف و صادق یافته بودند و به آشنایان هم توصیه میکردند برای خرید اتومبیل به نمایشگاه او مراجعه کنند. تا اینکه سیامک سنجری یک روز پیش از مراسم عروسیاش کشته شد و جسد کارد آجیناش را در زیر پل کاوه یافتند. جوان بیگناهی که یکی از قربانیان «قتلهای زنجیرهای» بود.»