فعال سیاسی اصلاح طلب:
از شبیه سازی ایران و سوریه پرهیز کنیم/ دامنه وفاق از عزل و نصبها فراتر برود و سطوح مختلف حاکمیت را در بربگیرد
حسن رسولی - فعال سیاسی اصلاح طلب
مقوله امنیت در ابعاد گسترده آن شامل سطوح مختلف امنیت داخلی، امنیت ملی، امنیت منطقهای و امنیت جهانی است. وجود و عدم وجود ثبات در امنیت هر کدام از این سلسله مراتب تاثیرگذار بوده و نمیتوان وقوع بی ثباتی در هیچ سطحی را از منظر اثرگذاری در سطوح دیگرT نادیده گرفت.
از 7 اکتبر تحولات خاورمیانه، موضوع غزه و لبنان و طی دو هفته گذشته بحث وحدت سرزمینی سوریه و سقوط پر سرعت بشار اسد به عنوان رویدادهایی که ثبات و امنیت کل خاورمیانه و شاید بخشهای دیگر از اروپا و اوکراین را تحت تاثیر قرار داده در این مقوله قابل تحدید و بررسی است. اگر به آخرین مورد آن بپردازیم یعنی سوریه، باید به این سوالات پاسخ دهیم که جغرافیای عمومی و سیاسی فرهنگی سوریه چگونه است؟ طی 54 سال گذشته چه سیستم سیاسی در آنجا حکومت کرده است؟ عوامل و زمینههای این تحول اخیر یعنی فروپاشی سوریه چه بوده است؟ بازیگران صحنه چه عواملی هستند؟ چه سرنوشتی را میتوان برای آینده سوریه متصور شد؟
سوریه کشوری فاقد یک بافت منسجم ملی و مدنی بوده و اطلس قومی، زبانی و مذهبی این کشور رنگارنگ است. 73 درصد سنی، 15 درصد علوی، 8 درصد کرد سنی و حدود 3 درصد شیعه و دروزی هستند. به لحاظ حوزه همسایگی بالاترین مرزها را با ترکیه و عراق دارد و از سمت دیگر با اردن و رژیم اشغالگر قدس و لبنان هم مرز است. این کشورها به استثنا ترکیه طی سالهای اخیر و به خصوص در جریان یورش داعش جولانگاه تحرکات نظامی بودند و تاثیر داشتند. وجه قالب این حکومت یک حکومت اقلیت برخوردار از دیکتاتوری کم نظیر خانوادگی بوده و لذا یک اقلیتی در این کشور حکومت میکردند. به لحاظ ژئوپلتیکی موقعیت سوریه در تعامل با محور مقاومت و رژیم اسراییل یک موقعیت بسیار حساس بوده و سایر بازیگران منطقهای و بین المللی هم در این حوزه موثر بودند. در جریان دفع فتنه داعش در زمین سوریه، مبارزه با داعش به عنوان یک هدف بین المللی برگزیده شد و صرف از نظر از درگیریهای داخلی حکومت دمشق به کردها اهل سنت و معرضین و درگیری هایی که با ترکیه پیدا شد، بحث انسجام ملی این کشور به شدت آسیب دید.
طی سالهای اخیر و در جریان عقب راندن تروریستهای داعش از سوریه و عراق که دامنه تاثیرات آن تا ایران و مجلس و حرم امام کشیده شد، نقطه نظراتی مطرح بود که بشار اسد متقاعد شود و از تعامل با مردم خودش از در آشتی ملی در بیاید و حقوق معارضین را به رسمیت بشاند و وضعیتی را ایجاد کند تا حدود 8 میلیون آواره در لبنان و ترکیه و معارضین به خانههای خود در ترکیه برگردند و دولت وحدت ملی تشکیل شود.
آن زمان سردار سلیمانی به عنوان ارشدترین افسر میدان مبارزه با داعش تلاشش بر این بود، ضمن مبارزه با داعش که تهدید همه گیر بود وارد منازعات فیمابین بین اسد و معارضین نشود.
ظرف یک سال و نیم گذشته تغییراتی در رویکرد حزب سوریه مبنی بر اینکه با وعدههای برخی از قدرتهای بیرونی فاصله خود را با ایران کم کند، بر صحنه سیاست این کشور تاثیر گذاشت. بشار اسد سال گذشته به کنفرانس سران عرب دعوت شد و به او آشکار و پنهان وعده دادند، اگر از ایران فاصله بگیرد محفوظ می ماند و در بازسازی سوریه به او کمک خواهد شد. علیرغم همه این مباحث بشار اسد نه تنها به توصیههای ایران عمل نکرد بلکه فاصله خود را نیز زیادتر کرد. از طرفی تحرکاتی که در غزه صورت گرفت علیه مردم فلسطین و نیز در لبنان با تفلات سنگین، وضعیتی را به وجود آورد که عملا امکان کمک رسانی به سوریه از بیرون، آن هم تحت تاثیر رویکردهای خودش که تغییر داده بود میسر نبود.
مردم سوریه سرتاپا ناراضی در فقر و بدبختی حتی ارتش سوریه و نیروهای امنیتی که عمدتا از علویها هستند تحت تاثیر این فقر مطلق، مجبور هستند با حقوق ماهیانه 20 دلار زندگی کنند. لذا با وجود زمینههای نارضایتی، خفقان، فقر، مشکلات اقتصادی، معیشتی و نارضایتی و تغییر و تحولاتی که در پیرامون صورت گرفت، در نهایت شاهد مقاومتی از ارتش نبودیم و ظرف 2 هفته سرزمین سوریه از ادلب حمص حلب حماه دمشق و درعا دومینو وار تحت سلطه معارضین قرار گرفتند.
من فکر میکنم یک توافق سری نانوشتهای بین همه طرفهای درگیر در داخل، مردم سوریه، ارتش سوریه، نظام دیوانی سوریه و کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی شکل گرفت تا این انتقال قدرت صورت بگیرد. اینکه چه آیندهای را میتوان متصور بود زود است. از گزینههای خوش بینانه این است که احمد الجولانی نسبت به گذشته تغییر شکل و ماهیت داده است.
سوال اینجاست باتوجه به تاثیر و تاثر، ما باید در ایران چه کنیم؟ منظورم در ایران، هم نظام حکمرامی و هم ایران دوستان و کارشناسان سیاسی که دل در گرو ایران و جمهوری اسلامی ایران دارند، است.
من فکر میکنم مجموعه این تحولات، منطقه را با شرایطی جدید روبرو کرده است. الان زمان آن نیست که به خطاهای محاسباتی خود اشاره و آنها پر رنگ کنیم. تغییر و تحولات منطقهای در بازه 50 ساله واقعیاتی را تحمیل میکند. در شرایط فعلی جمهوری اسلامی ایران همچنان که از صحبتهای وزیر امور خارجه پیداست باید دست به اقدامات سلبی و ایجابی بزند. اقدامات سلبی از جنس تداوم اجتناب از ورود رو در رو به این مناقشات با قصد و نیت مدیریت صیانت از ایران در شرایط پر التهاب و تهدیدآور موجود است.
اقدامات ایجابی به معنای به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت مردم سوریه کمافی السابق و دفاع از تشخیص و اراده ملی همه مردم سوریه که صاحب آن کشور هستند. اقدام ایجابی بعدی همراهی هوشمندانه با سایر کشورها و مجامع بین المللی و تاکید و تمرکز بر اجرای قطعنامه 2254 سازمان ملل که در پی نشست آستانه به تصویب رسیده، است. پرهیز کنیم از شبیه سازی آنچه در سوریه گذشته با ایران و از جهات گوناگونی، شباهت آنچنانی بین سرزمین سوریه و کشور ایران وجود ندارد.
امروز حسب پیمایشهای صورت گرفته میزان نارضایتی بالاست و برخی از بخشهای حکمرانی از سر ناسازگاری با مردم ایفای نقش میکنند که مصداق عینی آن قانون عفاف و حجاب و تداوم فیلترینگ است. ایجاد وجود تشابه بین ایران و سوریه ضربه به رضایت مردم از حاکمیت میزند و حجم و مقیاس آن این طور نیست که شبیه سوریه باشد. من پیش بینی میکنم که در شرایط جدید در کنار اقداماتی که در بخش برون مرزی عرض کردم در داخل در قالب همین رویکرد وفاق که رییس جمهور گفتند و کلیات آن مورد تایید رهبری قرار گرفته، دامنه این وفاق از عزل و نصبها فراتر برود و باید سطوح مختلف حاکمیت را در بر بگیرد تا انسجام در حکمرانی در جهت کسب رضایت مردم به ارمغان بیاورد و مردم با استفاده از این آشتی ملی احساس کنند مسئولان کشور در وهله اول بدنبال تامین معاش و اقتصاد آنها هستند و در مراحل بعدی، بدنبال کسب رضایت و افزایش اعتبار و حرکت ملی برای این کشور هستند.
من به هیچ عنوان توصیه نمیکنم ما با استناد به برخی اشتباهاتی که در هر فرایند سیاسی ممکن است پیش بیاید خودمان را مورد شماتت قرار بدهیم و دچار خود کم بینی و خود تحریمی شویم. آنچه که گذشته است را اگر با چشم و فکر هوشمند و بینایی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، در بازسازی مناسبات حاکمیت با ملت میتواند به عنوان درسی عبرتی برای جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران مورد بهره برداری قرار بگیرد.