خبر خوب برای سرخابیها؛ خداحافظی سپاهان با قهرمانی؟
اتفاقای که در پنجره نقل و انتقالات زمستانی لیگ برتر برای سپاهان افتاد این سوال را مطرح میکند که آیا سیاستهای مدیران سابق سپاهان درست بوده؟
به گزارش منیبان؛ نقلوانتقالات زمستانی امسال برای هر تیمی فصل خرید بوده باشد، برای سپاهان پنجره فروش بوده است. طلاییپوشان ابتدای فصل یکی از پرستارهترین تیمهای تاریخ لیگ برتر را ساختند و مسرور و مغرور از این ماجرا گام به مسابقات گذاشتند اما تجمع این همه ستاره از ۲ جهت برای آنها مشکل ایجاد کرد؛ یکی قانون سقف بودجه بود و دیگری عدمامکان راضیکردن این همه بازیکن اسمورسمدار. حالا باشگاه برای اصلاح این شرایط ناچار شده تعدادی از ستارگان را در فهرست مازاد قرار بدهد؛ اتفاقی که شاید حتی با پیوستن آنها به تیمهای رقیب، کار خود سپاهان را برای کسب عنوان قهرمانی دشوار کند.
چه کسانی میروند؟
احسان پهلوان یکی از نخستین بازیکنانی بود که تکلیفش مشخص شد. او سپاهان را ترک کرد و به فولاد بازگشت. تیم بحرانزده خوزستانی طبیعتا رقیب سپاهان نیست و نمیتواند این تیم را تهدید کند، اما ممکن است مقصد بعدی عیسی آلکثیر و کاوه رضایی، طلاییپوشان اصفهانی را به دردسر بیندازد. عیسی بهصورت بسیار جدی بهعنوان یکی از گزینههای پرسپولیس مطرح است و درصورتی که سرخپوش شود، یکی از بزرگترین نقاط ضعف مدافع عنوان قهرمانی تا حدودی ترمیم خواهد شد. کاوه رضایی هم مازاد شده و ممکن است به استقلال بپیوندد یا با ضریبی کمتر، از دیگر تیم مدعی قهرمانی یعنی تراکتور سردربیاورد. هادی محمدی و سیاوش یزدانی هم دیگر بازیکنان سپاهان هستند که از این کهکشان پرستاره جدا خواهند شد.
سقفی که ریخت، جنجالی که به پا شد
باشگاه سپاهان اصلیترین متهم عدمرعایت سقف بودجه در لیگ بیستوسوم است اما حتی بدون اعتنا به این قانون جنجالی و کاذب هم دخل و خرجهای این باشگاه توجیه منطقی ندارد. همه در جریان قرارداد بسیار شگفتانگیز پیام نیازمند یا مبلغ عجیب و غریبی که ایجنت یکی از بازیکنان دریافت کرد، هستند. پرسش اینجاست که آیا واقعا این همه ولخرجی لازم بود؟ حتی اگر مقررات را هم نادیده بگیریم، جنجالهای ناشی از افشای این مبالغ به سپاهان لطمه زد و اثرش را مخصوصا در بازه پایانی نیمفصل اول روی تیم گذاشت. به علاوه وقتی که شما مثلا ۶یا۷مهاجم مدعی دور هم جمع میکنید، طبیعی است که به همه آنها به اندازه کافی بازی نمیرسد و راضی نخواهند شد. این، همان اتفاقی است که مثلا در مورد عیسی آلکثیر رخ داد و این بازیکن بعد از تنش با ژوزه مورایس ناچار به ترک سپاهان شد.
عملکرد ساکت قابلقبول بود؟
حالا باید نگاهی دوباره به عملکرد محمدرضا ساکت، مدیرعامل پیشین سپاهان انداخت و در مورد آن داوری کرد. طبیعتا هوادار عام دوست دارد تیمش تا جایی که میتواند ستاره بگیرد اما مدیریت خردمند اصول دیگری دارد. شما باید طوری تیم ببندی که کار به اینجا نکشد و در زمستان ناچار نشوی این همه بازیکن اسمورسمدار را کنار بگذاری. به علاوه بین مداخل و مخارج هم باید نوعی تناسب برقرار باشد اما بودجههای چشمگیر دولتی و شبهدولتی در برخی باشگاهها، مدیر را از این قبیل ملاحظات معاف میکند. در نتیجه یکی مثل محمدرضا ساکت فقط تبدیل میشود به «مدیر هزینه». آیا واقعا کار سختی است که به منابع بیانتهای مالی وصل باشید و هرچه دوست داشتید خرج کنید؟ این الان اسمش «مدیریت» است؟