ملیکا: شب همه خواب بودیم که دوست شوهرم به سراغم آمد!

نیمه شب دوست شوهرم که در خانه ما بود وارد اتاق خواب شد و دستانش را بردهانم گرفت و به من تعرض کرد شوهرم که مست بود بی تفاوت از این ماجرا گذشت تا اینکه من تصمیم گرفتم دست به خودکشی بزنم.

ملیکا: شب همه خواب بودیم که دوست شوهرم به سراغم آمد!

 

به گزارش منیبان؛  ملیکا 23 ساله با صورتی برافروخته وارد کلانتری شد درحالیکه اشک از چشمانش سرازیر بود مقابل میز مشاور نشست و گفت: مدت 5 سال است ازدواج کردم و یک فرزند پسر یکساله دارم با همسرم دوست بودم که ازدواج کردم و هیچ توجهی به اخلاقش نداشتم عاشقش شده بودم وکلا چشمم را برروی تمام بدی هایش بسته بودم .هرچه قدر برادرم گفت که این مرد به درد تو نمی خورد و تحقیقاتی که از وی کرده بود مردم در موردش به بدی یاد کردند ولی من اصرار به این ازدواج داشتم و میگفتم من را دوست دارد می توانم درستش کنم تا اینکه بدون توجه به رضایت خانواده ام با وی ازدواج کردم دائما مشروبات الکلی استفاده می کرد و دوستانش را به خانه می آورد و هرچه قدر مخالفت می کردم توجهی نمی کرد و اسرار داشت که دوستانم مثل برادرم هستند و به آنها اطمینان دارم . چندین بار خواستم برای قهر به خانه پدرم بروم ولی روی برگشت را نداشتم تا اینکه یک شب که همسرم دوستش را به خانه آورده بود و مشروبات الکی مصرف کردند و دیگر در حال طبیعی خود نبودند.دوستش در خانه ما خوابید و همسرم هم بی توجه به این مسئله خوابید نیمه شب ناگهان متوجه شدم که دوستش بالای سرم است و دهانم را گرفت که اگر حرفی بزند آبرویش را می برد و مرا مورد تجاوز قرار داد چندین روز بعد مسئله را به همسرم گفتم وی اظهار می کرد که از بس فکر و خیال میکنی توهم زدی من به دوستم اطمینان دارم از بی توجهی همسرم و از اینکه چرا دوستش این بلا را سرم آورد به فکر خودکشی افتادم دائما می گفتم که باید خودم را بکشم کسی حرفم را باور نمی کند تا اینکه بعد از اینکه اقدام به خودکشی کردم و ناموفق بودم همسرم مسئله را جدی گرفت و از دوستش شکایت کرد و به همین خاطر به کلانتری آمدم.


ت ت
کدخبر: 236476 تاریخ انتشار
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    در رسانه های دیگر بخوانید
    ارسال نظر

    پربیننده‌ترین
    اخبار روز سایر رسانه ها